بنافت

بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

استاد حسینعلی طیبی نوازنده توانای لله وا در 12 آبان سال 1315 خورشیدی  در روستای سود کلا دهستان بنافت بخش دودانگه شهرستان ساری به دنیا آمد. استاد از مفاخر دهستان بنافت و استا ن مازندران در زمینه لله وا به شمار می رود.

ایشان تحصیلات خود را ابتدا از مکتب خانه در روستای سود کلا آغاز کرد .کلاس اول و دوم ابتدایی را یکجا در روستای سنگده امتحان داد و پس از قبولی در کلاس سوم دبستان نشست. سپس کلاس چهارم ، پنجم و ششم ابتدایی را در دبستان حافظ ساری با رتبه ی ممتاز گذراند .

در 15 سالگی به دلیل فوت پدر ناچار از مدرسه خارج شده و به کار پرورش دام سنتی پرداخت .   در 21 سالگی با دختری از روستای دادوکلا ازدواج کرد. با توجه به این که پدرش مخالف یادگیری او بود ولی با تشویق و علاقه مندی مادرش آموزش لله وا را از 7 سالگی آغاز کرد. در سال 1347 به شکل کار مزدی به استخدام اداره ی فرهنگ و هنر پست نوازندگی را به دست آورد.

ایشان در سال 1364 نشان درجه 2 هنری و در خردادماه سال 1380 نشان درجه یک هنری را دریافت کردند. 4 نوار خود را در پیش از انقلاب به شماره های 124 ، 125 ، 141 ، انتشار داد پس از انقلاب نخستین نوار ایشان به نام لله وا در سال 1365 از سوی فرهنگ خانه مازندران انتشار یافت و از سال 1369 همکاری خود را با گروه شواش آغاز کرد.

وی  در سومین جشنواره موسیقی فجر به عنوان نوازنده برتر شناخته شد . استاد حسین طیبی در مرداد ماه سال 1370 با ساز لله وا در جشنواره آوینیون فرانسه و در شهریور ماه همان سال در جشن هنر ایران در شهر دو سلدرف آلمان شرکت نمود. 

ایشان علاوه بر لله وا به سازهای نی ، سرنا ، قرنه ، نقاره ، آواز محلی مازندرانی و آواز سنتی ایران تسلط دارند .

وی برای نخستین بار به صورت ابداعی در آواز امیری از منطقه صوتی سوم لله وا استفاده کرد.

 استاد طیبی از سال 1364 به عنوان مدرس لله وا در خانه مازندران مشغول آموزش بوده و شاگردان بسیاری را پرورده است.

تا کنون 11 سرود محلی از ساخته های ایشان از رادیو مازندران پخش شده است و مردم این سامان با ساز زیبا و صدای ایشان آشنا هستند.





با کلیک روی لینک زیر به کانال تلگرامی بنافت بپیوندید

benaft11@

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۵۵
دوستعلی علیخانی

یکی از روزهای گرم تابستان 92 اعضای گروه کوهنوردی اورشمک روستای دادوکلا تصمیم گرفتند از سمت استان سمنان به قله ی کیجا قلعه دهستان بنافت  صعود کنند .

به اتفاق اعضا با یک دستگاه جیپ پاژن از روستای دادوکلا حرکت کردیم و به پل سفید رسیدیم سپس وارد جاده ی خطیر کوه شدیم . در مسیر بوی گوگرد چشمه ی معدنی شور او  توجه ما را به سوی خودش جلب کرد. فرصت را غنیمت شمردیم و با شنا کردن در چشمه ی بسیار زلال،پر آب و سرد گرمای تابستان را از وجودمان دور کردیم.

بعد از گذشتن از روستای زیبای لرد که اطراف جاده را درختان گردو ،گیلاس،آلبا لو و زردآلو پوشانده بودند به روستای چاشم که در دامن قله ی نیزوا آرام گرفته بود رسیدیم. از اهالی مسیر رفتن به مرتع رزسر را پرسیدیم و به حرکت مان ادامه دادیم سپس گردنه ی بسیار تیز و پر پیچ و خم چاشم را پشت سر گذاشته و به دو راهی هیکو رسیدیم .

 راهمان را به سوی مرتع  رزسر کج کردیم وبالاخره نزدیک غروب هنگامی که آفتاب گیسوانش را روی قلل نروخرو و کیجا قلعه پهن کرده بود رسیدیم .با عشایر سنگسری که در آن جا سکونت داشته اند خوش وبشی کردیم .کنار چشمه چادر را برپا و شب را در آن جا سپری نمودیم .

صبح زود از خواب بیدار شدیم و وسایل اضافی را داخل اتومبیل گذاشتیم و مسیر کیجا قلعه را با پای پیاده آغازکردیم .بعد از نیم ساعت پیاده روی مرتع گلرد مقابل چشمانمان نمایان شد . کمی دورتر هم کیجا قلعه  ما را به سویش فرا می خواند. بوی گیاهان دارویی از جمله آویشن توجه همگی را به خود جلب کرده بود.

بعد از یک و نیم ساعت پیاده روی به غار قاطر خنه رسیدیم. بعد از استراحتی کوتاه و خوردن تنقلات مسیر را که به صورت صخره نوردی بود در پیش گرفتیم و قدم به خاک کیجا قلعه گذاشتیم. متاسفانه در بدو ورود با صحنه ی ناراحت کننده ای رو به رو شدیم . عده ای از سودجویان آن جا را حفاری کرده بودند و آثاری از سنگ، ساروج و سفال های شکسته در آن جا باقی مانده بود .

مسیر را به سمت قله ادامه دادیم و صعود را با موفقیت به اتمام رساندیم . مناظری بسیار بدیع و چشم اندازی شگفت انگیز مقابل دیدگانمان رژه می رفتند. از یک سو مراتع سرسبز بندبن با جنگل های انبوه و روستاهای دهستان بنافت و سوادکوه دلربایی می کردند. و از سوی دیگر مراتع گلرد ، رزسر ، تارو و خرسه رخ می نمودند. در سمت دیگر قلل نرو، خرو ، زرجو ، سه گسفنک و یخچال عظمت و صلابت خودشان را به رخ ما می کشیدند.

بالاخره هر صعودی نزولی هم دارد راه برگشت را در پیش گرفتیم و این بار هم با خوشی و سلامتی تجربیات جدیدی در دفتر خاطراتمان افزوده شد.  



   

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۴۶
دوستعلی علیخانی

کل سنگ ( ( Kel sang

در زبان فارسی به « کل سنگ » فَلاخَن می گویند. نام های دیگر آن عبارتند از : فلاخان ، فلخمان ، پلخمان ، فلماخن ، دستاسنگ ، دست سنگ ، قلاب سنگ ، قلباسنگ ، قلماسنگ ، فلماسنگ ، کلاسنگ و کلماسنگ ( فرهنگ صبا فارسی )

                                                                              

کل سنگ وسیله ای برای پرتاب کردن سنگ بود که در گذشته های نه چندان دور مورد استفاده چوپانان و کشاورزان ( دشتبون و شوپه گر) قرار می گرفت.

چوپانان دهستان بنافت ( دادوکلا ، سودکلا ، ولیکچال ، ولیک بن ، وزملا ، درزیکلا ، سنگده ، پاجی ، میانا ، جورجاده ، جیجاد ) همیشه با خود  کل سنگ حمل می کردند تا از آن در کنترل گله گوسفند سود جویند. زمانی که گله در میان دشت و یا بوته زارها پراکنده می شدند چوپانان، سنگ را به وسیله کل سنگ در اطراف گله پرتاب می کردند، تا گله از سر وصدای ایجاد شده وحشت کنند و در یک جا جمع شوند. و به این شکل چوپانان می توانستند گله را کنترل کنند . همچنین شوپه گرها جهت دور کردن خوک ها و دشتبون ها جهت فراری دادن حیوانات از اطراف مزرعه گندم یا جو از آن استفاده می کردند.

طریقه ساختن کل سنگ                                                 benaft11@

کل سنگ را معمولا از پشم بز می بافتند. چون پشم بز از استحکام بیشتری برخوردار بود.  این وسیله دارای یک مخزن سنگ بود که می توانست به راحتی سنگی به اندازه یک تخم مرغ را در خود جای دهد و همچنین دارای دو رشته  ریسمان  بافته شده با عنوان دستک به اندازه ی تقریبا ۷۰ تا ۸۰ سانتی متر بود که یک رشته آن در انتها حلقه شده و محکم بسته می شد. این دو رشته ریسمان از دو طرف تا مخزن امتداد می یافت. حلقه ی ایجاد شده در انتهای یکی از دستک ها به خاطر این بود تا انگشت سبابه در آن جا ی گیرد و هنگام پرتاب خود کل سنگ به همراه سنگ پرتاب نشود.                                                       benaft.blog.ir

نحوه ی پرتاپ کل سنگ

ابتدا کل سنگ در یک دست قرار می گرفت. و انگشت سبابه در حلقه ی تعبیه شده در انتهای ریسمان قرار می گرفت . بعد سنگ را در مخزن قرار داده و رشته دیگری که حلقه نداشت را بین انگشت شصت، همان دست با انگشت سبابه محکم نگه می داشتند. سپس کل سنگ را چند دور می چرخاندند بعد انگشت شصت را رها کرده  تا سنگ با سرعت به سمت هدف یا مکان مورد نظر پرتاب شود.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۲۸
دوستعلی علیخانی

با شروع فصل گرما دامداران دهستان بنافت و استان مازندران با پدیده ای به نام مگس سینوس بینی گوسفند مواجه می شوند. که باعث مشکلاتی برای آنان می شود. به همین دلیل در این پست در مورد این مگس مطالبی خدمت عزیزان ارائه می کنم.

این مگس در بسیاری از حیوانات اهلی و گاهی در انسان ایجاد بیماری می کند.  به این مگس ، مگس سینوس بینی گوسفند یا سسپو می گویند. این مگس لارو خودش را در زخم های سطحی ، دهان ، گوش ، بینی و چشم انسان یا حیوان رها می سازد که باعث بیماریی به نام میازیس یا میاز می شود.موارد میاز انسانی بیشتر در چشم و گلو ایجاد می شود.

علائم میاز چشم :

 ایجاد التهاب و آماس ملتحمه ، آبریزش و خارش چشم

علائم میاز گلو :

 التهاب حلق و تارهای صوتی ، اشکال در تنفس و تکلم ، سوزش ، سرفه های ممتد و کلافه کننده ، آبریزش بینی

راه های پیشگیری :

·          استفاده از ماسک،طوری که بینی و دهان را بپوشاند.

·          استفاده از عینک

·          قرار دادن چوبی نازک به طول ده سانتیمتر در دهان و جنباندن آن

·          پوشاندن و ضد عفونی کردن زخم های سطحی

·          فاصله گرفتن از گوسفندان یا بز در اوج گرمای روز ( چون بیشترین فعالیت این مگس در اوج گرمای روز است )

درمان :

·    در صورت ایجاد میاز در زخم محل آلودگی را با لایه ای از روغن های نفتی مثل پارافین بپوشانید.سپس لاروها را از محل زخم خارج سازید.

·    در میاز گلو خوردن روغن ولرم توصیه می شود. چون روغن باعث تحریک لاروها و رها شدن آنها از مخاط گلو می شود. 

·    در صورت میاز در چشم حتما به پزشک مراجعه شود. تا لاروها را از چشم خارج سازد.

نکته :

دامداران دهستان بنافت در صورت ایجاد میاز در گلو از آبلیمو ، انواع ترشی ، نوشابه و ادرار گوسفند جهت از بین بردن لاروها بهره می جویند.


با کلیک روی لینک زیر به کانال تلگرامی بنافت بپیوندید

benaft11@



 

۳۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۴ ، ۱۸:۳۶
دوستعلی علیخانی

بِرو  گالِشی ره شِه یاد بیاریم   

ونه خاطره ِ ره  فِریاد بیاریم

 bero galeshi re she yad byarim - vene khatere re feryad byarim

تِه یاد اِنه ، طالب گالِشی رِه

زِِهره خاطر و  اُون  دل غَشی رهِ

te yad ene talebe galeshi re - zehre ye khater O on del ghashi re

گالِشی هاکرده پامال ویشِه

شِه لینگِ تُور بَزوئِه دَسِه تاشِه

 galeshi hakerde pa male vishe - she linge tor bazoe daste tashe

اسا کو گالش و پا مال ویشه ؟

شِه لینگ تور بَزنه دَس تاشِه ؟

 esa ko galesh O pa male vishe - she linge tor bazene daste tashe

اِسا کو گالِشُ  کو منزل ِ سَر ؟

اِسا کو مِختاباد؟ کو  ونه دلبر ؟

esa ko galesh O ko menzele sar - esa ko mokhtabat ko vene delbar

دیگه هیچکس سامُونه سَر نَزنِده

هیچکس پِرغال سَر ره   پَر نَزنده

dige hich kas samonne sar nazende - hich kas perghale sar re par nazende

دیگه هیچکس نِسومِه یاد نیارنِه

خریمسه گالِش فریاد نیارنِه

 dige hich kas nesomme yad nyarne - kheromesse galesh feryad nyarne

دیگه  گوخِسه هِم گوک پا نِدارنِه

گوکپِه هِم دیگه معنا نِدارنه

 dige gokhesse ham gok pa nedarne - gokepe ham dige mana nedarne

چَرده کاجه هیچکس سَرین نَکنِده

گوگ په ره گالِش ، نَفرین نَکنِده

 charde kajje hich kas sarin nakerde - gohe pe re galesh nafrin nakende

کَملِ تَش دِنه  کُوفا نَکِنده

کَمل کرچه داره  اِندا  نکنِده

 kamelle tash denne kofa nakenne - kamel kerhe dare enda nakenne

نِماشون شِه گو رِه مار مار نَکِنِده

نِمک نَدنِه وتیمار نَکِنِدِه

 nema shon she go re mar mar nakende - nemek nade O timar nakende

دیگه گالش تِلِمه  پَر نَدنِه

تِلم پاس هِم دیگه دُو دَر نَدنِه

dige galesh telemme par nadene - telem pas hem dige do dar nadene

نِپارِ کیسه دیگه ، دُو نِدارنِه

اَنبِس دُو نِدارنِه ، بُو نِدارنِه

 nepare kise dige do nedarne - anbesse do nedarne bo nedarne

سگلوچ خوارِ دله ره دو نکنه

سگسه ، لوت نکنه ، او نکنه

 sag loch khare dele re do nakende - sagesse lot nakende O nakende

سیوک شه لُوهه ره از یاد بورده

ماچه  بهیه ، وفا ره ، باد  بورده

siuk she lohe re az yad baverde - mache bayye vefa re bad baverde

وِنِه کِتِه دیگه گیرا نَونِه

جانِوِرهِ قَدِ اِندا نَونِه

 vene kete dige gira navonne - janevere ghadde enda navone

دیگه بالا هِمِندِ ، لَم سَر هایتِه

تَلی پایین هِمِندِ ، شِه وَر هایتِه

dige bala hemende lam sar haite - tali payin hemende she var haite

بالا چِشمه رِه خی ، اِستِل بَزوهِه

وِراز ، پایین چشمِه رِه ، خِل بَزوهِه

 bala cheshme re khi estel bazoe - veraz payin heshme re khel bazoe

بالا کُهنِه تِلار ره تَش سر هایتِه

پایین خُوردِ تِلار ره لَش وَر هایتِه

 bala kohne telarre tash sar haite - payin khorde telarre lash var haite

بالا کَلِک دیگه بِندا نِدارنِه

پایین کَلِک دیگه معنا نِدارنِه

 bala kalek dige benda nedarne - payin kalek duge mana nedarne

گِلپرِ گوک دیگه ، زَنا نَونِه

گِلسر جوندِکا  ، وِرزا نَونِه

 gelpare gok dige zana navone - gelsare jondeka verza navone

گِلنارِ خالِکِ نَذری نَدِنِنه

گِلنازِ تِشکِ عروسی نَدِنِنه

 gelnare khaleke nazri nadenne - gelnaze teshke arosi  nadonne

گلدار گوک دیگه تپی نوونه

گلمارِ گوکِ اسم تتی نوونه

 in geldare goke dige tapi navone - gelmare goke esm teti navone

گِلخوار،گوخِسه جِه ، چِمر نکِنده

گِلسار شِهِ دِمِسسهِ ، مِر نکِنده

gelkhar gokhese je chemer nakende - gelsar she demesese mer nakerde

گِلپا مَغزِه نَخِرد بی هُوش  بَهیه

وِنه گیُون دیگه سَخت دُوش بَهیِه

 gelpa maghze nakherd bi hosh bayie - vene gyum dige sakht dosh bayeie

دُوشا ، شِه گوکِسه ، شُو چَر نَشونِه

فِرام ، جُونِدِکاسِه ، اُون وَر نَشونِه

 dosha she gokese sho char nashone - feram jondekase onvar nashone

تََلِم دیگه مُولِکی ، گو نََخِرنِه

علف بیوِر وُنِه مَنگُو  نَخِرنِه

 talem dige moleki go nakherne - alef bi ver vone mango nakherne

مارشَن شِه گالشسِه ناز نَکِندِه

وِره گالِش دیگِه هِمباز نَکِندِه

 marshan she galeshse naz nakende - vere galesh dige hembaz nakende

جُوندکا سَره رِه از یاد بَورده

گوخِسه ی خاطررِه  باد بَورده

 jondeka sare re az yad baverde - gokhese ye khater re bad baverde

کو گالش بَهیره نَمدار چَرده

چَرده ره شِلِ انَجیلی دَونده

 ko galesh bahire namdare charde - charde re shele anjili davende

کِرسِ ِ چَردِه کاجِه دَر بیارِه

چَردِه ره چَردِه زَنِه سَر بیارِه

 kerse charde kajje dar bire - charde re harde zane sar biarea

کو گالش واشِسِه دار ره لو بُوره

خسته بَوِه ، وِنِه ساینا ، خُو بورِه

 ko galesh vashesse dar le lo bore - khaste bavve vene saina kho bore

هیمِه رِه مِنزِل پِشت ، کَل هاکِنِه

کَتِل تَشِسِهِ ، دُوشِ ،  وَل هاکِنِه

 hime re menele pesht kal hakene - katel tashese doshe val hakene

کَتِل تَشِِ ، چِرَک چِریک ، بیارِه

اِزارِ هیمِه رِه ، سِسریک ، بیارِه

 katel tashe harak chirik biare - ezzare hime re sesrik biare

اَنگِشته تَش وِسِه خِل بَزنِه

چَچیکلِه کِلینِ دِل بَزنِه

 angeshte tashe vesse vesse khel bazene - hachikkalle kaline del bazene

کو منزل ِکلُ و اون پرکِ  سر ؟

هیلا و هیلنشین و کرشک در؟

ko menzele kal O on pareke sar - hila O hil neshin O kereshke dar

بن کل بِلِه، موزی یا وولی

کو تیرک و سر اینگن و لد کلی ؟

ben kal bele mozi ya veveli - ko tirek O saringen O lad keli

کِله کو ؟  پِه کِله کو ؟ تش کِله کو ؟

شِمِالِ سَر، اَتی هیمِه بِلِه ، کو ؟

 kele ko pe kele ko tash kele ko- shemale sar ati hime bele ko

کو گالش بخونده گلی به گلی

لَمِه سَر ، بَخِسِه ، پَلی بِه پَلی

 ko galesh bakhonde gali be gali - lame sar bakhese pali be pali

شِه گو رِه امسِوی، این دیم بَورِه

فِردای صواحی ، اُون دیم بَورِه

she go re amsevi in dim bavere - ferdaye sevahi on dim bavere

اُون دیمه  چِشمه سَر ره سَر بَزِنِه

این دیمه چِشمه سَر ره پَر بَزنِه

 on dime cheshme sarre sar bazene - in dime cheshme sarre par vazene

اُون دیمِه واش پرازجه  واشه بَیره

این دیمه واش پرازسه  واش بَیره

 on dime vash perazje vash bayire - in dime vash perazse vash baiyre

اون دیمه سامونه پرقال بزنه

این دیمه سامونه سه خال بزنه

on dime samonne pelghar bazene - in dime samonese khal bazene

ورف روز چکوسه داره لو بوره

ونه تِکمه ره سینه سُو بُوره

 varf roz chakosse darre lo bore - vene tekeme re sine so bore

وَلگِسه این دار و اون دار بَگرده

واشسِه صحراره خار خار بَگرده

 valgesse in dO on dar bagerde - vashesse sahra re khar khar bagerde

گالش کُو، ناله هادِه مِه ، هاکِر کُو ؟

کَلی هادِه بارِه گُوی چِمر کو ؟

 galesh kon nale hade me haker ko - kalli hade bare goye chemer ko

اسِا کو  کِریکِه ؟ کو نُوی گالش؟

گتهِ نُوی لَد ، کوهه اَفُتوی گالش ؟

 esa ko kerike ko noye galesh - gate no ye lad koye aftoye galesh

جُولِه کو ؟ کَلِز کو ؟ کِتِرا کو ؟

شیردُون و لاقِلی و مِسکِلا کو ؟

jole ko kalez ko kettera ko - shirdon O laghely O meskela ko

شِره  و  پَش جِرِبِ کو؟ شبکِلا کو؟

کِلِک و لَم چوغا ، کُهنه قِوا  کو؟

 shere O pash joreb ko shab kela ko - kelek o lam hogha kohne gheva ko

کال چَرم کُوهه وَرف روز اُو دَکِفه ؟

وِنِه لِینگ زیز بَکِشِه ،  شُو دَکِفه

kal charm koe varfe roz O dakefe - vene ling ziz bakeshe sho dakefe

رَنده و تاشِه و،  اون وَل تاشِه ، کو ؟

دیزِنِدون و زَرین و گَت ِماشِه کو ؟

 rande O tashe O on val tashe ko - dizendon O zarin O gad mashe ko

چِلی کو ؟ تُور کو ؟ تُور کِله کو؟

سُوسنگ و تِج داز و داز کِته کو ؟

 cheli ko tor ko tor kele ko - sosang O teje daz O daz kete ko

 کوهه رز و تال و زنگ و زنگله

سینه زیل و، دلب و، گت تال و تال کله

kohe rez O tal O zang O zangele - sine zil O delab O gat tal O tal kele

نَمدار شُورکَر و  لاک و لوه کو؟

کچه و  لَوکِته ، شیر پج لوه کو ؟

 namdare shor kar O lak O lave ko - kache O lavkete shir paje lave ko

ماسَسر و شیرسَر و تازه راغون کو ؟

کشتاک و  للی و اون کلوا نون کو ؟

 masser O shir sar O taze raghon ko - keshtak O leli O on keva non kol

گل ماستی و ، سویِ  شیر پلا کو ؟

لاک ِدله ، دم پختی  ماس پلا کو ؟

 gel masi O sevie shir pela ko - leke dle dam pokhty mas pela koe

کو زرینه ، کله ی  دل بزنه

کلوا ره لا هاکنه ، خل بزنه

  ko zarinne keleye del bazene - kelva re la hakene khel bazene

دوشتره ی دله ره چاشت بیهله

اتی شسه انبست ماست بیهله

 doshtere ye dele re chasht beele - ati shese anbeste mast beelee

قند دَستمال دِله ی قَند گاز کو ؟

وِنِه  یارِ دست بُفت جانماز کو

 ghand dastmale deleye ghande gaz ko - vene yare dast bofte jane mast ko

خَلِه وَقتِ  مه دلِ  خُو بَوِردِه

مه داشتی نِداشتی رِه او بَوِردِه

 khale vaghte me delle kho baverde - me dashty nedashty re O baverde

خَلِه وَقتِه سَرا رِه وِرگ بَزوئِه

مِه چش اَتا پِروک خُو چِک نَزوئِه

 khale vaghte sara re veg bazoe - me chesh atta perok khohek nazoe

خَله وقته غم و غِرصِه مِه یاره

بِرار سبز علیِ دل بَیه پاره

 khale vaghte gham o gharse me yare - berar sabz ali re del baye pare

خَله وَقتَه  لَلِه رِه دَم  دَنیِه

لَلِه چی هِمراه  هَمدم دَنیِه

khale vaghte lale re dam danie - lale chie hemrah ham dam danie

خَلِه وقتِ گالِش کَلی نَدِنِه

مِنزلِ دِب بزوئه ، دی نَدنه

khale vaghte galesh kalli nadene - menzele deb bazoe di nadene

 شاعر : قاسمعلی ایران منش

منبع : وبلاگ اساس

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۴ ، ۱۸:۲۵
دوستعلی علیخانی

رویش قارچ(گوشک) در دهستان بنافت

قارچ خوراکی ماده غذایی سالم ، لذیذ و سرشار از پروتئین ، انواع ویتامین‌ها ، املاح و آنتی‌اکسیدانت‌ها است که با دارا بودن طعم ، بو و بافت مطبوع در سراسر جهان طرفداران زیادی دارد .قارچ خوراکی در دهستان بنافت به صورت خودرو (وحشی) درفصل بهار و پاییزبه دلیل بارش زیاد در مراتع و جنگلها بر روی تنه درختان به وفور یافت می شود.

انواع قارچ(گوشک) در دهستان بنافت

گونه هاتی متعددی وجود دارد که مشهور ترین آنها عبارتند از:1- قارچ خوراکی ( آدم گوشک) 2- قارچ سمی (مر گوشک )

قارچ سمی بسیار خطر ناک و کشنده می باشد وتشخیص آن کارهر کسی نیست و نیاز به تجربه دارد.

یک توصیه

کسانی که در تشخیص قارچ خوراکی از غیر خوراکی یا سمی تجربه و مهارت لازم را ندارند توصیه می شود از چیدن و مصرف آن جدا خودداری کنند زیرا مصرف نوع سمی آن باعث مسمومیت وحتی منجر به مرگ می شود.

فواید قارچ(گوشک)

·       قارچ دارای 5/1 ـ 6 درصد پروتئین است که 70 تا 90 درصد آن جذب بدن می‌گردد همچنین به علت پایین بودن اسید اوریک آن بسیاری از پزشکان مصرف آن را برای سالمندان و مبتلایان به نقرس وبیماریهای مربوطه توصیه کرده‌اند .

·       دارای ویتامین‌های B2 - B1-B12 - B6 - C  و H است که برای محافظت از پوست و ایجاد آلرژی در بـدن ، سلامت سیستم عصبــی، سلامت پوست و چشـم و بافتـهای بدن ، تشکیل اسیــدهای چرب ضروری در سیستم عصبی و ماهیچه‌ها ، درمان کم‌خونی و جلوگیری از بروز ضایعات در مغز و ستون فقرات نقش اساسی دارند که البته در صورت استفاده از روش‌های صحیح پخت‌، فریز و خشک کردن خواص تمام این ویتامین‌ها حفظ می‌گردد .

·          حاوی مقادیر بسیار مناسبی از مواد معدنی شامل : پتاسیم ، فسفر، منگنز، مس، آهن و کلسیم می‌باشد .

·       دارای درصد بسیار کمی چربی و کالری و مقادیر مطلوبی از لیستین که عامل پایین آورنده چربی خون است می‌باشد، بنابراین در رژیمهای لاغری بسیار مورد استفاده قرار می‌گیرد .

·          سرشار از انواع آنتی‌اکسیدانت‌ها از جمله « لنتیان » است که خاصیت ضد سرطانی دارند .

·          ا ز لحاظ ارزش غذایی در حد فاصل پروتئین گوشت و پروتئین گیاهی قرار دارد.

·          کمبود ویتامین dرا مخصوصا در فصل زمستان بر طرف می کند.

·          کلسترول خون را پایین آورده و باعث بهبود گردش خون در بدن می شود.

·          ویروسها را از بین برده و طول عمر را زیاد می کند.

·          استخوان ها را تقویت کرده وخستگی را بر طرف می کند.

·          از بروز بیماریهای قلبی جلو گیری کرده و همچنین برای بیماران دیابتی بسیار مفید است.

غذاهایی که باقارچ(گوشک) درست می شوند
ساندویچ با قارچ، املت با قارچ ، املت با گوشت و قارچ ، نیمروقارچ ، همبرگرقارچ، ماکارونی باقارچ، سوپ قارچ، پیتزای قارچ ، کتلت قارچ ، خوراک مرغ با قارچ ، برنج با قارچ و ........

طرز تهیه چند نمونه از غذاها با قارچ(گوشک)

خوراک مرغ با قارچ (گوشک)

مرغ 1 کیلو _ پیاز3 عدد متوسط _ قارچ 250 گرم _ رب گوجه فرنگی یک قاشق غذا خوری _ سیب زمینی 2 عدد متوسط _ نمک و فلفل به میزان لازم
ابتدا پیاز را خرد کرده و همراه با مرغ با حرارت کم و مقدار کمی آب به مدت نیم ساعت می پزیم و سپس قارچ خرد شده را همراه با رب گوجه فرنگی و نمک و فلفل به مرغ اضافه می کنیم و باز نیم ساعت دیگر به پخت ادامه میدهیم و در پایان سیب زمینی خلال شده را به آن اضافه میکنیم و تقریباً بیست دقیقه دیگر به پخت ادامه میدهیم در پایان می توانیم کمی آب لیمو یا آب غوره به آن اضافه کرده و سپس میل کنیم

قزل آلای سرخ شده با انواع قارچ (گوشک)

مواد لازم :
ماهی قزل آلای استخوان گرفته چهار عدد , گوشت خرد شده و سرخ شده یکصد گرم , قارچ تازه و ریز شده شش فنجان , پیاز خرد شده یک و نیم فنجان , کره سه قاشق غذا خوری , روغن نباتی سه قاشق غذاخوری , جعفری تازه خرد شده سه قاشق غذا خوری , آویشن خشک یک و نیم قاشق چایخوری , آب لیموی تازه دو قاشق غذا خوری
طرز تهیه:
3قاشق غذاخوری کره وروغن را در یک قابلمه نسبتا بزرگ با حرارت متوسط ذوب کنید . قارچ ها، پیاز،کرفس،جعفری وآویشن را به آن اضافه کنید وتا زمانی که قارچها قهوه ای شده وتمام آبشان تبخیر شود به پختن ادامه دهید و مرتبا به هم بزنید .
مخلوط را ازروی آتش بردارید آن را با گوشت سرخ شده و چاشنی هایی که دوست دارید به عنوان پر کننده و نمک وفلفل مخلوط کنید و بگذارید خنک شود قبلا فر را تا350 درجه فارنهایت گرم کنید .
شکم ماهی را باز کرده ، روی آن قطره قطره آب لیمو بریزید.نمک و فلفل بر آن بپاشید با یک قاشق از مخلوط به طور مساوی در داخل شکم ماهی بریزید و آن را ببندید ، سطح بیرونی ماهی را به کره آغشته کنید،تا زمان پخت کامل (تقریبا30 دقیقه) آن را در فرنگاه دارید. پس از این مدت ماهی را در ظرف قرار دهید و صرف کنید .

املت قارچ(گوشک)

قارچ خرد شده یک فنجان _ تخم مرغ چهار عدد _ کره چهار قاشق سوپ خوری _ جعفری خرد شده دو قاشق غذا خوری _ نمک وفلفل به میزان دلخواه
قارچ ها را با جعفری کمی سرخ کنید .تخم مرغ هارا با چنگال به هم بزنید نمک وفلفل اضافه کنید. تخم مرغ هارا در ماهی تابه داغ بریزید به گونه ای که ته ظرف را بپوشاند وقتی ته آن سرخ شد قارچ هارا روی نصف آن بریزید و نصف دیگرش را برگردانید همین که خودش را گرفت در ظرف دیگری بگذاریدو داغ سر سفره ببرید.

پیتزای قارچ (گوشک)

250 گرم قارچ _ پیاز یک عدد _ فلفل دلمه ای یک عدد _ کالباس رنده شده 150 گرم _ پنیر پیتزا 100 گرم نمک وفلفل به میزان دلخواه
قارچ را خرد کنید با پیاز چرخ شده تفت دهید .نمک وفلفل به آن اضافه کنید .فلفل دلمه ای را جدا رنده کرده خمیر پیتزا را در ظرف فر که قبلا چرب کرده اید گذاشته قارچ وپیاز را روی خمیر پهن کنید و فلفل دلمه ای و کالباس رنده شده را رو ی مواد بپاشید بعد پنیررا روی مواد رنده کنید وسینی را در آخرین پنجره بالای فر به مدت یک ربع قرار دهید تا روی آن طلائی شود .

ماکارونی با قارچ(گوشک)

ماکارونی یک بسته ، گوجه فرنگی 125 گرم ، قارچ 250 گرم ، پیاز یک عدد ، رب گوجه فرنگی 2قاشق سوپخوری ، فلفل دلمه ای خرد شده یک پیمانه ، نمک و فلفل به میزان کافی ،،،،
قارچ را تمیز کرده و خرد کنید و در روغن سرخ کنید . پیاز و فلفل دلمه ای را هم سرخ کنید . رب گوجه به آن اضافه کرده به هم بزنید گوجه فرنگی را پوست کنده و ریز خرد کنید به مواد اضافه کنید نمک وفلفل را هم اضافه کرده و با حرارت کم بپزید .
در ظرف بزرگی آب ریخته دو قاشق نمک و یک قاشق روغن به آن اضافه کنیدو وقتی به جوش آمد ماکارونی را در آن ریخته به مدت 8 تا 10 دقیقه بجوشانید . سپس آبکش کرده و موادی را که قبلا آماده کرده اید به آن اضافه کنید و مخلوط نمایید و به مدت 30 دقیقه روی حرارت ملایم دم کنید سپس نوش جان بفرمائید .

کتلت قارچ(گوشک)

قارچ 500 گرم __ 4عدد تخم مرغ __ مقداری آرد نان سفید __ نمک و فلفل وروغن به مقدار کافی
قارچهارا چرخ کنید ویا ریز ریز خرد کرده و تخم مرغها را به آن اضافه نموده مقداری آرد الک شده روی آن بپاشید و خوب به هم بزنید . سپس روغن را در ظرفی روی حرارت گرم نموده و مواد را با قاشق به صورت گرد در روغن داغ شده بریزید . درب ظرف را گذاشته و پس از مدتی که ته آن سرخ شد بر گردانید تا طرف دیگز آن سرخ شود . سپس نوش جان کنید .

برنج با قارچ(گوشک پلا)

مواد لازم :

برنج 1 کیلو – پیاز 1 عدد – قارچ 250 گرم – رب گوجه فرنگی 2 قاشق سوپ خوری – فلفل
، نمک ، ادویه و روغن به مقدار لازم

طرز تهیه:

پیاز را در روغن سرخ کرده سپس قارچ خرد شده را به آن اضافه می کنیم تا کمی تفت بگیرد در ادامه رب گوجه،نمک،فلفل،ادویه و آب را به آن اضافه کرده تا جا بیفتد وقتی که آب آن کاملاً خشک شد آن را  در لا به لای برنج آبکش شده می ریزیم تا دم بکشد. سپس نوش جان کنید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۴۶
دوستعلی علیخانی

 

در  دهه های گذشته به علت مهاجرت روستائیان به  شهرها بسیاری از خانه های روستایی رو به ویرانی نهاد و بعضاً عده ای از افراد اقدام به تخریب خانه هایشان نموده تا با فروش حلب و چوب آن مبلغ  ناچیزی عاید آنان شود بعد از مدتی ورق برگشت و موج جدیدی ایجاد شد.

عده ای از افراد فرصت طلب یا بهتر بگویم زمین خواران از این موج بهره ها برده و توجه شان به روستاها خصوصاً روستاهای ییلاقی از جمله دهستان بنافت جلب شد.

 زمین های روستائیان را با مبالغ  ناچیزی خریداری کرده و سپس آن را تفکیک کرده و با مبالغ هنگفت و گزافی به دیگران فروخته اند همین مسئله فتح بابی برای ورود افراد غریبه یا خوش نشینان به روستاها شد.

هر روز ویلاهای متعدد، قارچ گونه از دل خاک سر بر آورده و اهالی روستا را محاصره کرده اند اگر همین روند ادامه داشته باشد در طی چند سال آینده دیگر نامی از روستا و روستایی باقی نخواهد ماند.

طی صحبت هایی که با اهالی دهستان بنافت داشته ام این مسئله نه تنها منفعتی برای آنان نداشته است بلکه اسباب زحمت آنان هم شده است و مشکلات تازه ای بر مشکلات قبلی شان افزوده است و زندگی را برایشان سخت تر کرده ست.

از جمله این مشکلات می توان به موارد زیر اشاره کرد .

1- کمبود آب خصوصا در فصل تابستان به علت ساخت و سازهای بی رویه.

2- گرانی زمین و خانه ها؛ طوری که یک جوان بومی قادر به خرید زمین نیست و یک عمر باید حسرت خانه دارشدن در زادگاه خود را بخورد.

3- رعایت نکردن مسائل اخلاقی و اجتماعی از جمله پوشش نامناسب بعضی از خوش نشینان و سلب آرامش بومیان به علت صداهای دلخراش لوازم صوتی آنان که بعضاً موجب درگیری بین خوش نشینان و بومیان شده است.

4- کمبود نان در فصل تابستان و ایام تعطیل با توجه به اینکه سهمیه آرد روستائیان محدود می باشد.

5- اعتراض خوش نشینان به روستائیان و شکایت از  آنان به مراکز بهداشتی به خاطر نگه داری دام و طیور.

6- تخریب جنگل و رودخانه ها به علت ریختن زباله ها و ...

7- به هم خوردن بافت روستا به علت ساختن ویلاهای پرهزینه و تجملاتی.

8- ورود فرهنگ بیگانه به روستا و کم رنگ شدن آداب و رسوم آبا و اجدادی روستائیان. 

9- استفاده خوش نشینان از وام روستایی جهت ساخت خانه و ضایع کردن حق بومیان.

10- رسیدگی به امورات و مشکلات روستا از طرف بومیان و بهره مندی از امکانات محدود روستا از سوی خوش نشینان.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۴۱
دوستعلی علیخانی

یکی از روزهای گرم تابستان به اتفاق اعضای گروه کوهنوردی اورشمک روستای دادوکلاتصمیم گرفتیم به قله نروخرو در قسمت جنوبی شهرستان ساری واقع در دهستان بنافت مرزبین استان مازندران وسمنان صعود کنیم .

اعضای گروه خیلی خوشحال بودند،همگی وسایل سفررا مهیا کردند ساعت 10صبح از روستای دادوکلا با یک دستگاه اتومبیل به گزینه چال رسیدیم کوله پشتی را به پشت بسته و به سمت کوه حرکت کردیم دربین راه به بوته های مملو از تمشک برخورد کردیم وحسابی به جان تمشک افتادیم (جای شما خالی).

 جنگل های انبوه و راست قامت را پشت سرگذاشته و به چمنزاری سرسبز رسیدیم گله ای از گوسفندان مشغول چریدن بودند صدای نی چوپان توجه ما را به سویش جلب کرد بعد از  سلام و احوال پرسی آدرس چشمه را جویا شدیم  چشمه نزدیک کلبه چوپان بود که با حوضچه های بزرگ وکوچکی که ازتنه درختان و بشکه های فلزی ساخته شده بودند تزئین شده بود .

بعد از نوشیدن آب زلال وسرد قمقمه ها را پراز آب کردیم و ادامه مسیر دادیم بوی گلهای وحشی و گیاهان داروئی بچه ها را سر مست کرده بود دامنه کوه را ابر سفیدی فرا  گرفته بود و به سرعت از این سو به آن سو در حال حرکت بود و یک منظره رویایی رابه نمایش گذاشته بود.

بعد از اینکه چمنزار را پشت سر گذاشتیم به قسمت سنگی و صخره ای کوه رسیدیم قرار بود از راه بپّری بالا برویم در بین راه با شکلات،خرما و بادام بچه ها را شارژمی کردم تا انرژی از دست رفته را بدست بیاورند.

در ادامه مسیر یکی از بچه ها از طریق دوربین متوجه دو راس بز کوهی که مشغول چریدن علف بر روی طاقه ی یک صخره بسیار بزرگی بودند شد بقیه را مطلع کرد آرام آرام جلوتر رفته تا از نزدیک آنان را ببینیم وقتی متوجه حضورما شدند به سرعت از آن مکان دور شدند. دیدن بزکوهی هم صفائی داشت «یادش بخیر»...

وقتی دو سوم مسیر را طی کردیم دیگر از ابر و مه خبری نبود ولی دامنه کوه پر از ابر بود. دریای وسیعی از ابر زیر پایمان بود خدایا شکر به عظمت و بزرگی ات واقعاً این مناظر دیوانه کننده بود باید خودتان تجربه کنید تا به حرف من برسید به قول یکی از بچه ها «شِفتی زَندِه».

ساعت 4 بعد ازظهر بود پشت سرم را نگاه کردم متوجه شدم یکی ازبچه ها خودش را به سختی بالا می کشد و توان راه رفتن ندارد دستور توقف را صادر کردم به قول ما دچار کوه کرفتگی شد مجبور به استراحت ناخواسته شدیم بعد از استراحت و دادن دارو ، وسایل دوست مریض را بین بچه ها تقسیم کردم تا او راحت تر بتواند گروه را همراهی کند.

بعد از پیمودن مسافتی به یک دو راهی برخورد کردیم مطمئن نبودم راه اصلی از  کدام طرف است بالاخره یکی از مسیرها را انتخاب کردیم جلوتر که رفتیم به یک دره یا بهتر بگویم شکاف بین دو کوه رسیدیم داخل آن را گل وگیاه و بوته های آویشن و گلپر فرش کرده بودند بوی گلپر همه جا را پر کرده بود جای شما خالی ساقه های گلپر را پوست کندیم و مشغول خوردن شدیم و به هیچ چیز غیر از خوردن فکر نمی کردیم ناگهان یکی از بچه ها با صدای بلند گفت فقط به فکرشکم خود تان نباشید ،سوغاتی یادتان نرود یکی آن طرف تر گفت:مگر کوه هم سوغاتی دارد؟!...طرف مقابل گفت: آقای«اشکم بل» منظورم ساقه های گلپر و بوته های آویشن است همگی زدیم زیرخنده ،صدای قهقهه بچه ها کوهستان را به لرزه در آورده بود  .

همه چیزخوب پیش می رفت و مانع خاصی سد راه ما نشده بود تا اینکه با صخره ای بزرگ مواجه شدیم و کار را برای گروه کمی سخت کرده بود زیرا بالا رفتن از آن برای برخی از اعضای گروه که وسایل  زیادی راحمل می کردند بسیار دشوار بود نا امید نشدیم من به اتفاق یکی ازاعضای گروه که تجربه ی بیشتری داشت خودمان را به بالای صخره رساندیم و با طناب ابتدا کوله پشتی ها سپس بچه ها را بالا کشیدیم .

خورشیدعالم تاب با ناز و عشوه خودش را از دیدگانمان پنهان کرد و پشت ابرهای قرمز رنگ مخفی شد  بعد از آن غروب تماشایی و فراموش نشدنی به دامنه ی قله ی خرو رسیدیم چادر را برپا و با کنسرو لوبیا و تن ماهی شام را صرف کردیم به دلیل خستگی همگی بعد از شام سریع در بستر قرار گرفته وشب را با آرامش کامل به صبح ر ساندیم.

صبح زود با صدای سگ چوپان از خواب بیدار شدم بعد از نیایش آتش روشن کردم و کتری را روی آن گذاشتم و با آردی که داخل کوله پشتی ام بود نان (ساج) درست کردم .بچه ها یکی پس از دیگری از خواب بیدار شده  و دور سفره جمع شده اند در خنکای صبح صبحانه حسابی چسبید  (مخصوصا نان گرم ساج).

کلیه وسایل اضافی را داخل کلبه ی چوپانی که در نزدیکی ما بود گذاشتیم در همین لحظه از پارس کردن سگ در هنگام صبح جویا شدم چوپان گفت خرس به گله حمله کرد خوشبختانه با وجود سگها پا به فرار گذ اشت .

ازمرد چوپان خداحافظی کردیم و راه قله ی خرو را در پیش گرفتیم بالاخره ساعت 10 صبح موفق به صعود قله شدیم همگی خوشحال و خندان همدیگر در آغوش کشیده بودیم و بر بلندای قله سرود شادی سر دادیم .

از اینکه اعضای گروه توانسته بودند صعود موفقی داشته باشند خیلی خوشحال بودم واز ایزد منان نهایت تشکر راکردم.

خلاصه هرصعود ی فرود ی هم دارد زمان خد احافظی فرارسید.       

 

خدا حافظ خرو خداحافظ نرو

 

ته جـه دل بکنـدین خــله سختـه                 وقت بوردن بیّه چش اسری مشته

ازمهمون نوازیت بیمی شرمنده                 امــــه دل گوشـــه دری همیــــشه

       

به امید آن روزی که تمامی جوانان این مرزوبوم دنبال تفریحات سالم باشند.

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۳۰
دوستعلی علیخانی

بندبن

سرتاسردهستان بنافت دیدنی است .ولی بندبن گل سرسبد بنافت چیز دیگریست. درآنجامی توان حیات ، طراوت ، شادابی ، زیبا یی ، تازگی و ... را مشاهده کرد. آری، با گفتار و نوشتارنمی شود این مکان شگفت انگیز را وصف کرد باید خودت تجربه کنی تا به عظمت و زیبایی خلقت در این نقطه از کره خاکی پی ببری.

بندبن در قسمت جنوبی دهستان بنافت و در دامنه شمالی رشته کوه البرزقرار گرفته است.

راه دسترسی به آن شوسه می باشد. برای کسانی که اهل کوهنوردی هستند گزینه بسیار مناسبی است. از طریق مسیر گزنه چال و مرسی  سی می توان به آن دسترسی پیدا کرد. در مسیر مرسی سی درختان انبوه و خوش قد و قامت راش، انگار می خواهند به آسمان بوسه بزنند، تو را به ذوق و شوق می آورند و با دستان پر مهر و محبت شان بازوانت را می گیرند و آرام آرام شما را تا دروازه ورودی بندبن مشایعت می کنند.

بوی خوش انواع و اقسام گلها و گیاهان دارویی مخصوصا در نیمه دوم اردیبهشت و نیمه اول خرداد منطقه را عطر آگین می کنند. کسانی که برای اولین به این دیار قدم می گذارند شاید در وهله اول تحمل بوی گلها برایشان سخت باشد و دچار تنگی نفس و سرگیجه شوند. چنانچه این اتفاق برای شما پیش آمد، نترسید، با کمی استراحت این عارضه به مرور زمان بر طرف می شود . وقتی سرت را بالا بگیری به دیوی عظیمی به نام چکل مواجه می شوی. احساس می کنی که دیو می خواهد روی سرت بیفتد ولی بعد از مدتی این احساس کاذب از سرت محو می شود.

در بندبن چشمه های متعددی وجود دارد. در کنارهرچشمه درگذشته ی نه چندان دورکلبه (تلار) گالش ها و چوپانان وجود داشت. صدای نی چوپان ، زنگوله گوسفندان و گاوها ،صدای کلی دامداران ،صدای دلنواز تلم وصدای فرا خواندن گاوها به تلارسر منطقه را طنین انداز می کرد. اما افسوس و صد افسوس که از این صداها خبری نیست. در حال حاضرفقط برادران حیدرزاده مرتع تلی چال را تعلیف می کنند.

یکی از درختان بسیار نادر در بندبن که زمانی کل بنافت را پوشش می داد درخت توس است. متاسفانه به دلایل مختلف خودش را در دامنه کوه کشانده، انکار از بشر قهر کرده و غریبانه در سنگ لاخ ها به حیاتش ادامه می دهد.

  مراتع بندبن

ردیف

نام مرتع

نام دامدار

1

میارسره

اسپهبدی ها

2

گت نو

عین الله امینی

3

تیل سره

میرزا علی مختاباد عالمی

4

کل سره

عباس طیبی- رمضان یوسفی- حبیب الله برزگر

5

مرسی

پیرجان محمدی- سید مهدی و سیدشعبان مختاری- عزیز هاشمی

6

تلی چال

حاجی حسین علیخانی- برادران حیدرزاده- حسینعلی طیبی- براری حسینی

7

خجی رشت

حاجی علی حسین و عبدالله علیخانی با پسران- احمد علی باقری

 

خزر انجه

بمان عالمی

8

هلی چال

علی رستمی

 

یخ او دره

محمد اکبری

9

کلمتا

شعبان بعی

10

میروزون

محمد صادق اسکندری

11

نوکا

دامداران برنت

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۱۶
دوستعلی علیخانی

چشمه، غار و آبشار عروس و داماد       

چشمه عروس و داماد در نزدیکی روستای دادوکلا از توابع دهستان بنافت بخش دودانگه ساری واقع شده است . اهالی دهستان بنافت این چشمه را عاروس داما می گویند.

چشمه از دل جنگلهای انبوه با درختانی سر به فلک کشیده و با حجم آب بسیار بالا از دل زمین می جوشد و در مسیر خود با حفر سنگ های بستر خود تشکیل نهر داده و به واسطه شیب زیاد زمین آبشارهای کوچکی در مسیر ایجاد کرده است در گذشته های نه چندان دور اطراف نهر و آبشار پوشیده از خزه بود که واقعا دیدنی بود اما متاسفانه در سالهای اخیر عده ای از افراد نابخرد اقدام به تخریب آن کرده اند و خبری از خزه نیست .

 به واسطه خنکای جنگل و سردی آب چشمه هر ساله مخصوصا در ایام تابستان مسافران زیادی از اقصی نقاط کشور از این فضا استفاده می کنند. اما افسوس که این ملت قدر این همه نعمت را نمی دانند و اقدام به تخریب محیط اطراف آن کرده اند حتی شیرهای سرویس بهداشتی را ...  

در نزدیکی همین چشمه دو غار آهکی بسیار زیبا قرار دارد . متاسفانه غارها هم از تخریب در امان نماندند. و با این کار، دوستان ناآگاه ، دل طبیعت دوستان را به درد آورده اند.

در سفرهایی که به بسیاری از استان های کشورمان داشتم مشاهده کرده ام که هزینه های بسیاری صرف شده تا به صورت مصنوعی فضایی این چنینی پدید آورند تا جذب گردشگر را رونق داده و در نتیجه از این طریق کسب درآمد نمایند.اما متاسفانه در شمال ایران خداوند این نعمت را مفت و مجانی به ما عطا کرده است ولیکن قدر آن را نمی دانیم.

به امید آن روزی که همگی برای طبیعت دل بسوزانیم و از فکر تخریب آن بیرون بیاییم.

 

شکر نعمت نعمتت افزون کند *** کفر نعمت از کفت بیرون کند

 

 


با کلیک روی لینک زیر به کانال تلگرامی بنافت بپیوندید

benaft11@

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۰۶
دوستعلی علیخانی

روستای پاجی

روستای پاجی در دهستان بنافت ، بخش دودانگه شهرستان ساری واقع شده است. راه دسترسی به آن از دو طریق صورت می پذیرد:

 1- ساری ، سد سلیمان تنگه ، فریم شهر ، پاجی ( مسافت 80 کیلومتر).

 2- ساری ، قائم شهر ، پل سفید ، سنگده ، پاجی ( مسافت 110 کیلومتر).

اماکن دیدنی روستای پاجی :

1- رودخانه اشک ؛ این رودخانه از چشمه های پرآب دامنه جنگلی کوه گوگلی سرچشمه می گیرد. به دلیل چشم انداز بسیار زیبای رودخانه، مسافران زیادی مخصوصا در فصل تابستان به این مکان عزیمت می کنند. زیستگاه ماهی قزل آلا خال قرمز در این رودخانه می باشد ولی افسوس و هزار افسوس که در حال انقراض می باشد (توضیحات تکمیلی در مورد رودخانه اشک در پستی جداگانه در وبلاگ بنافت داده شد.)

2- شهر قدیمی اراد یا ارات که در زیر خروارها خاک دفن شده است. بنا به قولی مردم پاجی در گذشته در این شهر زندگی می کردند. شاید در اثر بلایای طبیعی یا مسائل دیگر که اطلاعات دقیقی در دست نیست شهر ویران شده و اهالی از آنجا کوچ کرده و در مکان فعلی روستای پاجی سکونت یافته اند.

3- کوه زیبای گوگلی که در قسمت جنوب شرقی روستا واقع شده است و یکی از راههای ارتباطی استان مازندران و سمنان در گذشته به شمار می رفت. از طریق همین مسیر دامداران منطقه دودانگه خصوصا اهالی پاجی و میانا احشام خودشان را در فصل تابستان به مراتع سرسبز اوپرت کوچ می دهند.

4- آسیاب ها و دنگ های آبی که در حاشیه رودخانه اشک واقع شده اند. در حال حاضر آثار بسیار ناچیزی از آنها باقی مانده است. نام بعضی از آنها عبارت است از : دمی اسیو ، حاج الیاس اسیو ، رمضون سلمانی اسیو یا میون اسیو ، آقا دایی اسیو ، ببوگل اودنگ ، آقا دایی اودنگ و ... .

5- تپه های سرسبز و جنگلی که اطراف روستا را احاطه کرده اند. نام بعضی از تپه ها عبارتند از : دوارسره ، سی ، سی تلار ، عصب کش ، تپه سر و ... .

6- آب های معدنی :

الف - آب معدنی مدخل یا مرخل ؛ این چشمه بین روستای پاجی و جورجاده در حاشیه رودخانه واقع شده است.

ب-  آب معدنی فک چال ، این چشمه در مسیر کوه گوگلی قرار دارد.   

7- اماکن زیارتی:

 الف - امامزاده اسماعیل و امامزاده علی که در خرابه های شهر اراد در دل جنگل های انبوه واقع شده اند.

ب - چهل دختر ؛ بنا به روایتی چهار دختر از نوادگان امام موسی کاظم(ع) در مسیر تعقیب حکام عباسی در این منطقه به شهادت رسیده اند و این مکان محل دفن آنان می باشد. شاید نام این مکان چهار دختر بوده که به مرور زمان به چهل دختر تغییر نام یافته است.

                                                         

                                                      

 

با کلیک روی لینک زیر به کانال تلگرامی بنافت بپیوندید

benaft11@

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۴۳
دوستعلی علیخانی

 پیر باته مثال

پیر باته مثال هر منطقه ای نشونه ی وشونه مردم فکر و روحیه هسته که مردمون جاهای دیگه بتونه از این راه روحیه،اخلاق و طرز فکر اون مکام ره په بورن. ازه ماقع اتا پیر باته مثال برای باهوتن اتا کلام انده روشن و معلوم هسته که از اتا گب دراز و دمباله دار جم ونه اثر ویشتر هسته.

پیر باته مثال ویشتر اتا کلام کتا اِ که پیرون و آدم های دونا خله راحت بتونه شه گب ره بزنن و ازه ماقع بتونه جلوی جنگ و مرافع ره بیرن و دِ طرفِ تکِّ خنده مشت هاکنن و دل ها ره به هم گره بزنن. به خاطر همین باتمه چن تا از پیرباته مثال هایی که در دهستون بنافت ویشتر مورد استفاده قرارگرنه ره شمه یاد بیارم تا بتونیم اتّا تِب از این گتِ دریو او ره درگب و صحبت هامون بکاربوریم و نهلیم فرهنگ و زون شیرین مازرونی به همین راحتی از بن بوره.

1- خمیر شل بیّه لاک او پس دنه (لاک – لگن چوبی)

موقعی که برای کسی گرفتاری های زیاد و پی درپی روی دهد این مثل را بکار می برند.

2- سر انجیلی بن توسکا

این مثل  برای افراد دورو یا کسانی که ظاهر و باطن شان یکی نیست کاربرد دارد.

3- سنگ زندی ، کتوکِ طاقت ره ندارنی (کتوک – کلوخ)

این مثل برای افرادی که با دیگران شوخی های تندی می کنند اما طاقت شوخی طرف مقابل را ندارند کاربرد دارد.

4- هر کس تش هاکرده،توش کرنه (توش – گرما)

این مثل در مورد اشخاصی که متحمل زحمتی نشده اند و انتظار مزد یا پاداش را دارند بکار می رود.

5- سیو لمه ره هر چی بشورن اسپه نوونه (لمه – نمد)

این مثل برای افرادی که قیافه جالبی ندارند و می خواهند با آرایش خودشان را زیبا جلوه دهند بکار می رود.

6- گالش پیر بیّه، گوک په وونه (گالش – دامدار * گوک – گوساله)

زمانی که فرزندان به پدر و مادر پیر خودشان بی اعتنایی کنند این مثل را بکار می برند.

7- پاجی به اون ورده نیّه ،گوگلی چکله(پاجی - نام روستا * گوگلی چکل - کوه گوگلی)

برای اشخاصی که به آخر خط رسیده اند این مثل را بکار می برند.

8- او در کوزه ، تشنا در دوره  یا خر ره سواره ،دره خر گردی

در موردی گفته می شود که شخصی به دنبال چیزی بگردد در حالی که آن چیز در اطرافش باشد.

9- مه کشه نیشتی ، مه ریش ره کندی ( کشه – بغل * نیشتی – نشستی * کندنی – می کنی)

در موردی گفته می شود که شخصی درمنزل طرف مقابل برخورد تندی با او داشته باشد.

10- میرشکار ره کدخدا هاکردنه، آفتاب روز کلک پوشنه ( میرشکار – شکاربان * کلک – نوعی پالتو)

موقعی که شخصی به مقامی برسد و شایستگی آن مقام را نداشته باشد این مثل را برای او بکار می برند. 


با کلیک روی لینک زیر به کانال تلگرامی بنافت بپیوندید

benaft11@

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۲۹
دوستعلی علیخانی

صنایع دستی هر منطقه با توجه به وجود مواد اولیه ای که در آن منطقه وجود داشته شکل گرفته است. اهالی دهستان بنافت به دلیل شرایط جوی و محیطی و وجود جنگل های فراوان ودام بیشترین نیازهای خودشان را از چوب و دام تهیه می کردند و در ساخت لوازم چوبی و صنعت وابسته به دام مهارت زیادی داشتند.

متاسفانه در حال حاضر صنایع دستی در دهستان بنافت از رونق افتاده است. چنانچه این صنعت با توجه به نیاز جامعه و مساعدت مسئولین و همت اهالی احیاء شود، به واسطه ایجاد شغل برای جوانان مشکل بیکاری جوانان حل شده و کمتر به شهرها مهاجرت می کنند.

شاعر می گوید:

آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم          یار در خانه و ما گرد جهان می گردیم

 جنگل در بیخ گوش ما قرار دارد ولی هزار افسوس که قاشق چوبی (کچه) را از کشور چین می خریم !؟

ویشه امه بخ گوش دارنه قرار                کترا اِ دنبال شومبی چینی بازار

صنایع دستی دهستان بنافت به چهار بخش تقسیم می شود .

1-      صنایع دستی دامی: این صنعت به دوبخش الف) صنعت پشم  ب)صنعت پوست تقسیم می شود.     

2-     صنایع دستی چوبی : این صنعت به سه بخش الف) صنایع چوبی خانگی   ب) صنایع چوبی کشاورزی  ج) صنایع چوبی بافندگی تقسیم می شود.

3-      صنایع دستی ابریشمی ریسندگی و بافندگی

4-      صنایع دستی پشمی ریسندگی و بافندگی

 به واسطه گستردگی، موضوع مورد بحث را با توجه به اطلاعات اندکم در چند بخش خدمت علاقمندان ارائه می کنم. در این بخش نگاهی کوتاه به صنایع دستی دامی خواهم داشت .

صنایع دستی دامی

مواد اصلی این صنعت ازپوست و پشم دام می باشد از پشم دام پالتو(لم چوخا)، نمد(لمه)، نمد کوچک(تل لیک ) و کلاه نمدی درست می کردند. البته از پشم در صنعت بافندگی هم استفاده می شد که در قسمت صنایع دستی ریسندگی و بافندگی به آن می پردازم.

از پوست دام کلاه پوستی (پوست کلاه )، مشک (خیک)، همبون (همبوم)، کفش چرمی(چرم)، پادری(پوست تخت) و کیسه پنیر یا کره (پندیر خیک) درست می کردند.

نمد (لمه)

ابتداء پشم گوسفند را شستشو می دادند بعد از خشک شدن پشم ها بوسیله کمان مخصوص آن را از هم جدا می کردند سپس با استفاده از پشم های رنگ شده روی آن نقش می انداختند. بعد آن را لوله می کردند وبا فشار پا و دست آن را مالش می دادند تا پشم ها به هم بچسبند بعد از خشک کردن، نمد را داخل اتاق فرش می کردند.

نمد کوچک(تل لیک )

طرز ساخت آن مانند نمد می باشد با این تفاوت که درابعاد کوچکتر درست می شد و کل سطح آن را نقش می انداختند.

کلاه نمدی

به وسیله نمد این کلاه را درست می کردند و جهت پوشش بر سر می گذاشتند.

پالتو (لم چوخا)

پشم گوسفند را به شکل نمد در می آوردند سپس آن را به شکل پالتو (لم چوخا ) درست می کردند. چوپانان از آن به عنوان پوشش در روزهای سرد سال و همچنین به عنوان رختخواب در هنگام خوابیدن استفاده می کردند.

کلاه پوستی (پوست کلاه)

روی پوست تازه گوسفند وگاهی پوست بز ماست و نمک می مالیدند بعد از خشک شدن در فضای آزاد آن را خیس می کردند و با دست مالش می دادند سپس آن را در ابعاد مورد نیاز برش می دادند و با نخ آن را دوخته و به شکل کلاه در می آوردند. این کلاه بیشتر در بین چوپانان و گالش ها متداول بود.

مشک (خیک)

پوست گوسفند را به صورت قالبی می کندند سپس آرد و نمک را روی پوست می مالیدند تا پشم به راحتی از پوست جدا شود.بعد از چند روز پشم را از پوست جدا می کردند و  قسمت انتهای پوست و منافذ را به وسیله یک تکه سنگ و نخ می بستند و آن را باد می کردند بعد از خشک شدن جهت حمل آب و دوغ مورد استفاده قرار می دادند.

همبون (همبوم)

آرد، نمک، خمیر ترش و آب حلیم را مخلوط کرده و پوست تازه گوسفند یا بز که به صورت غلفتی از لاشه جدا شده بود را داخل آن می خواباندند بعد از چند روزپشم را از پوست جدا کرده و آن را شستشو می دادند و داخل پاهایشان قرار می دادند و با دست آن را ما لش  (ورز ) می دادند .با نخ قسمتی که سر دام بود را می بستند بعد از خشک شدن جهت حمل یا نگه داری گندم و آرد مورد استفاده قرار می دادند. ضمنا قسمت انتهایی را محکم گره می زدند تا از نفوذ حشرات به داخل آن جلو گیری کنند.

کفش چرمی (چرم)

روی پوست تازه گاو نمک می پاشیدند سپس آن را زیر نور آفتاب خشک می کردند و در ابعاد مورد نیاز برش می دادند. چرم برش داده را با آب خیس می کردند و به وسیله چاقو اطراف آن را سوراخ می کردند بند کفش را که ازچرم درست کرده بودند از داخل سوراخ رد می کردند و آن را به شکل کفش در می آوردند معمولا پا را به وسیله یک پارچه پشمی (شره) از پنجه تا ساق می بستند سپس کفش(چرم) را می پوشیدند.

عده ای پشم گوسفند را به وسیله ابزاری (کتلوم) به نخ تبدیل می کردند و به عنوان بند کفش استفاده می کردند.

پادری (پوست تخت)

روی پوست تازه گوسفند ماست و نمک می مالیدند بعد از خشک شدن در زیر نور آفتاب اطراف آن را با چاقو اصلاح می کردند سپس به عنوان پادری و نشیمنگاه مورد استفاده قرار می دادند.

کیسه پنیر یا کره (پندیر خیک)

پوست تازه بره یا بزغاله که به صورت یکپارچه از لاشه جدا شده بود را برعکس می کردند ماست و نمک را روی آن می مالیدند بعد از خشک شدن در فضای آزاد با دست آن را پرداخت می کردند و منافذ را با نخ محکم می بستند. پنیر یا کره را نمک می زدند و داخل آن می ریختند بعد سر آن را گره می زدند. چنانچه در محل مناسبی نگه داری می شد محتویات داخل آن به مدت یک سال فاسد نمی شد.    

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۴ ، ۱۱:۲۵
دوستعلی علیخانی

در گذشته های نه چندان دور اهالی دهستان بنافت در فصل تابستان بازارچه ای جهت فروش اجناس خودشان ترتیب می دادند و مردم جهت خرید و فروش به بازارچه مراجعه و در کنار این بازارچه اقدام به برپایی جشن و سرور می کردند. مثلا لوطی ها با نواختن در سرکوتن و سرنا و خواننده ها با خواندن آوازهای محلی هنر نمایی می نمودند.

همچنین جوانان این دیار اقدام به مسابقات اسب سواری و بازی های بومی و محلی می کردند. یکی از جذاب ترین برنامه ها اجرای کشتی محلی بود که پهلوانان از روستاهای اطراف در مراسم حضور می یافتند و باهم به رقابت می پرداختند و به نفرات برتر جوایزی اهدا می شد. اما در طی دهه های شصت و هفتاد این مراسم به دلایل مختلف برگزار نشد. ولی با همت و پشتکار عده ای از جوانان علاقه مند به فرهنگ بومی و محلی، این مراسم  تحت عنوان همایش احیا و پاسداشت دهستان بنافت در سال 1385 اعلام موجودیت کرد و تاکنون ادامه دارد.

بقیه مطالب و عکسها ادامه مطلب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۴ ، ۲۰:۰۶
دوستعلی علیخانی

چشمه گرگین وا یا ورگینه وا دربخش دودانگه شهرستان ساری و در یک کیلومتری روستای خوش نشان واقع شده است. راه دسترسی به آن آسفالت می باشد.

در میان درختان انبوه و در مسیر رودخانه چشمه های متعددی از زمین بیرون می زنند. هر کجا را نگاه می کنی آب است تعدادی از این چشمه ها خاصیت درمانی دارند. یکی از این چشمه های معدنی قبل از ورود به رودخانه در مسیر جاده قرار دارد. جهت رسیدن به چشمه اصلی و پرآب باید از میان رودخانه عبور کنی تا به آن برسی. این چشمه دارای آبی بسیار سرد و گوگردی می باشد طوری که بوی گوگرد فضای رودخانه و اطراف چشمه را پرکرده است به دلیل سرد بودن آب فقط در ماههای تیر و مرداد آب چشمه برای شنا مناسب می باشد.

در گذشته های نه چندان دور بومیان منطقه آب را داخل حوض های چوبی (نو) که از تنه درختان می ساختند هدایت می کردند سپس آتش روشن کرده و سنگ های درون رودخانه را داخل آن می انداختند تا کاملا گداخته شود بعد سنگ ها را داخل حوض می انداختند تا آب داغ شود پس از آن درون حوض قرار می گرفتند و خودشان را شستشو می دادند.(آب درمانی) درحال حاضر از حوض های چوبی خبری نیست. عده ای بوسیله دیگ آب را گرم می کنند و از آن جهت استحمام استفاده می کنند.

چشمه های معدنی گرگین وا برای درمان امراض پوستی ، قارچی و روماتیسم و ... مناسب هستند.

اطلاعات جدید در پست چشمه گرگین آباد دودانگه، همین وبلاگ



با کلیک روی لینک زیر به کانال تلگرامی بنافت بپیوندید

benaft11@

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۴ ، ۱۵:۲۱
دوستعلی علیخانی