بنافت

بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۵ مطلب در مرداد ۱۳۹۸ ثبت شده است

 

آخِرِ هفته مه چِش راه کَشِنه 
مه روح پسر و دِتِر وه تَجِنه 
سَرِ قِرار نِهِن دل ره گِرنه غم 
خو وِزه گِرنه، مه گِس پَر کَفِنه 


ترجمه فارسی


آخر هفته چشم‌به‌راه و منتظر فرزندانم هستم 
روح من بخاطر دیدار پسر و دخترم بی‌تابی می‌کند 
چنانچه سرقرار به دیدارم نیایند دلم را غم فرا می‌گیرد 
خواب به چشمانم نمی‌آید، ناراحت و افسرده می‌شوم


دوستعلی علیخانی/ مرداد نود و هشت 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مرداد ۹۸ ، ۱۲:۱۱
دوستعلی علیخانی

 

اخیرا مادرم را به شهر پل‌سفید که چهار فرسخ با روستایمان دادوکلا فاصله دارد، جهت درمان نزد پزشک بردم. در بین راه مادرم از اوایل دهه چهل، زمانی که هنوز جاده اتومبیل‌رو احداث نشده بود و از سختی‌های آن دوران برایم صحبت می‌کرد.

مادر می‌گفت: زمانی که کوچک بودی وقتی مریض می‌شدی، جسم بی‌هوش تو را کول می‌کردم و با پای پیاده مسیر ۲۵ کیلومتری را طی می‌کردم و تو را نزد پزشک می‌بردم بعد از ویزیت پزشک و دریافت دارو مجبور بودم همین مسافت را طی کنم و به روستا برگردم. وقتی به منزل می‌رسیدم دیگر نای حرف زدن نداشتم و با پاهای تاول زده و عضلات گرفته از درد خواب به چشمانم نمی‌آمد.
حالا مادر مریض و من در پی درمانش هستم البته کار من با کار مادر قابل قیاس نیست. ایشان ۵۰ کیلومتر راه را پیاده جهت درمانم در طی یک روز می‌پیمود. اما من با اتومبیلم مسیر رفت و برگشت را در عرض یک ساعت به خودم زحمت دادم!
به قول شاعر :
میان ماه من تا ماه گردون       تفاوت از زمین تا آسمان است 
بدون اغراق می‌گویم  تفاوت کار من با مادر واقعا از زمین تا آسمان است.
شما را به خدا یک خرده به پشت سرمان نگاه کنیم و قدردان زحمات کسانی که از هستی خودشان گذشتند تا ما پایدار بمانیم، باشیم. 
هدف از نقل این موضوع بحث خودنمایی و تعریف از خود نیست فقط من‌باب یادآوری به خودم و آنانی که خدای ناکرده به والدین‌شان بی‌احترامی یا .... می‌کنند، بود.
در خاتمه برای خاطر دل مادرم اینطور سرودم:

چار فرسخ پیاده، مِره کَشی دوش 
مطب وَردی، درمون کِردی، یاردی هوش
هر چی کِمبه، ته خوبی نَنه جبران 
ته مهر و محبت، نَنه فِراموش 

ترجمه فارسی
با پای پیاده چهار فرسخ مرا کول می‌کردی 
مطب دکتر می‌بردی، درمانم می‌کردی و به هوشم می‌آوردی
در حقت هر کاری انجام دهم نمی‌توانم خوبی‌هایت را جبران کنم 
هیچوقت لطف و مهربانی‌ات را فراموش نمی‌کنم 

 نویسنده : دوستعلی علیخانی / مرداد نود و هشت 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۹۸ ، ۱۵:۲۱
دوستعلی علیخانی

 

 

در مسیر برگشت از قله دماوند، کوهنورد جوانی را مشاهده کردم که آشغال‌های مسیر را داخل کیسه‌ای جمع‌آوری کرده و پایین می‌آورد. با دیدن این صحنه از یک طرف خوشحال و از طرف دیگر ناراحت شدم. 
خوشحالی من به خاطر اینکه جوانی را دیدم که با توجه به خستگی راه در حفظ طبیعت کوشا بود و مسیر را پاکسازی کرد و ناراحتی من به خاطر اینکه عده‌ای در نابودی طبیعت کمر همت بستند و فقط شعار می‌دهند و هنوز به شعور نرسیدند. 
جلو رفتم بعد از سلام و احوالپرسی و تقدیر از کار ارزشمند ایشان عکسی از او گرفتم بعد از رد و بدل شدن چند جمله متوجه شدم که ایشان آقای قاسمی از شهر ساری هستند. خلاصه این بار احوالپرسی بیشتر شد و با زبان شیوای مازندرانی به گفتگو ادامه دادیم. 
به نظر من الگو بودن به سن و سال نیست همین جنس افراد می‌توانند به عنوان الگو برای دیگران معرفی شوند. 
به امید روزی که همه در حفظ محیط زیست کوشا باشیم تا امثال آقای قاسمی را به زحمت نیندازیم. 

عکاس و نویسنده:  دوستعلی علیخانی 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۹۸ ، ۲۲:۰۶
دوستعلی علیخانی

 

گزارش صعود به قله دماوند

بعد از چندین صعود موفق به کوه‌های مناطق دودانگه، چهاردانگه و سوادکوه و کسب آمادگی‌های لازم، زمان آن فرا رسیده که گروه کوهنوردی برنا (فرهنگیان ناحیه یک ساری) به بام ایران یعنی قله ۵۶۷۱ متری دماوند صعود کند. 

به همین منظور ساعت چهار و نیم بامداد پنج‌شنبه ۹۸/۵/۱۰ چهارده نفر از اعضای گروه مقابل اداره آموزش و پرورش ناحیه یک ساری سوار مینی‌بوس شدیم. ساعت هفت و سی دقیقه صبح به پلور رسیدیم. وارد محوطه فدراسیون کوهنوردی شدیم و پس از آن که صبحانه را آنجا صرف کردیم، با شور و شوق وصف ناپذیری سوار سه دستگاه پاترول و جیپ شدیم و به سمت گوسفند‌سرا که مدخل ورودی کوهنوردان از جبهه جنوبی به سمت قله دماوند است، حرکت کردیم.

به محض پیاده‌شدن از اتومبیل با دیو سفیدی مواجه شدیم که با لبخند و مهربانی آغوش باز کرده بود و انگار منتظر ما بود تا ما را در آغوشش بفشارد، ما هم به رسم ادب به دماوند سلام کردیم و کوله‌ها را کول کرده، بند کفش‌ها را محکم بسته و باتوم به دست با سرقدمی آقای احمدی که ده بار صعود موفق به قله دماوند داشته است، به سمت قله روانه شدیم. 

هر چقدر که به سمت بالا می‌رفتیم درصد شیب بیشتر می‌شد تا جایی که به ارتفاع ۴۰۰۰ متری رسیدیم از این به بعد کوهنوردانی که این ارتفاع را تجربه نکردند به دلیل سنگینی هوا و کم شدن اکسیژن از لحاظ تنفسی دچار مشکل می‌شوند در این حالت باید صبر و حوصله به خرج دهند و به مرور زمان خودشان را با شرایط موجود وفق دهند. به همین دلیل عده‌ای از افراد گروه دچار مشکل شدند بنابراین گروه به سه دسته تقسیم شد. 

افراد تندرو زودتر به بارگاه سوم که ۴۲۰۰ متر از سطح دریا ارتفاع دارد، رسیدند و مقدمات اسکان و شب‌مانی را در پناهگاه فراهم کردند. گروه‌های دوم و سوم نیز با تاخیر به پناهگاه رسیدند. 

وقتی که به بارگاه سوم رسیدیم با انبوهی از کوهنوردان و چادرهایی که در اطراف بارگاه برپا شده بود مواجه شدیم. معمولا کوهنوردان شب را در اینجا استراحت می‌کنند و صبح زود به سمت قله یورش می‌برند.

شش نفر از اعضای گروه تصمیم گرفتند به صعود ادامه ندهند و به همین مقدار بسنده کنند اما هشت نفر دیگر ساعت چهار بامداد جمعه ۹۸/۵/۱۱ به سمت قله حرکت کردند. بعد از اینکه آبشار یخی و کوه پستونکی یا منار را رد کردند و مسیری را طی نمودند وارد منطقه گوگردی شدند به واسطه شرایط حاکم بر منطقه خیلی از کوهنوردان در این مکان از لحاظ تنفسی دچار مشکل می‌شوند و چنانچه باد از سمت شمال به جنوب بوزد اوضاع حادتر شده و افراد دچار سوزش چشم می‌شوند به همین دلیل دو نفر از اعضای گروه از ادامه راه بازماندند و در نهایت شش نفر موفق شدند قله دماوند را فتح کنند و به افتخار صعود موفق با خالی کردن جای همنوردانی که موفق به صعود نشدند سرود شادی سر دادند. 

سپس مسیر برگشت را در پیش گرفتند تا این که در بارگاه سوم گروه شش و دو نفره به هم پیوستند و به سمت گوسفند‌سرا حرکت کرده و کارشان را به اتمام رساندند.

از آن سو، شش نفری که تا ارتفاع ۴۲۰۰ متری رفته بودند ساعت هفت و سی صبح ۹۸/۵/۱۱ از بارگاه سوم حرکت کردند و خودشان را به پای کوه رساندند و در فدراسیون کوهنوردی پلور منتظر همنوردان شدند.

این عده از فرصت استفاده بهینه کرده و بعد از صرف ناهار و استراحت به سمت رود هراز که آبی بسیار سرد و خروشان دارد، روانه شدند و در تنگه زمان که میان کوه‌های سر به فلک کشیده و با درختانی از بید واقع شده‌است، آب تنی کردند و خستگی راه را از وجودشان دفع نمودند. 

بالاخره دو گروه ساعت نه شب به یکدیگر ملحق شدند و ساعت سه بامداد شنبه ۹۸/۵/۱۲ به ساری رسیدند. 

اِسپه دِب روز و شو پِنی مازِرون 

دِشمِن، رَم دِنی با آرشِ کَمون 

ته بدخواه ره کِمبه مِن رِز و رَمون 

جانِ ناقابِل ره کِمبه ته قِربون 

ترجمه فارسی

دیو سفید (دماوند) روز و شب از مازندران نگهبانی می‌کند 

دشمنان این دیار را با تیر آرش فراری می‌دهد 

کسانی که بدی تو را می‌خواهند، خرد می‌کنم 

جان بی‌ارزشم را فدای تو می‌کنم 

نویسنده: دوستعلی علیخانی ۹۸/۵/۱۲

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۸ ، ۲۱:۲۷
دوستعلی علیخانی


گزارش تصویری 

صعود به قله ۵۶۷۱ متری دماوند 

پنج‌شنبه ۹۸/۵/۱۰و جمعه ۹۸/۵/۱۱

گروه کوهنوردی برنا 

فرهنگیان ناحیه یک ساری 

اعضای حاضر گروه:  

آقایان : میرمحمدی، مهدوی، حیدری‌فر‌، علیخانی، رضوی، عطایی‌نژاد‌ها، شهریاری، داداشی. نبوی، سلطانی، فولادی، شعبانی،علامه‌قاسمی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۸ ، ۲۱:۱۶
دوستعلی علیخانی