بنافت

بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۶ مطلب در دی ۱۳۹۷ ثبت شده است


زمونی که بچه بودم تموم برادرها و خواهرها زیر یک سقف بودیم. شب‌های طولانی، سرد و پربرف زمستون اون سالها، کنار بخاری هیزمی، مادرجون همراه یه سینی چای با تنقلاتی مانند گندم برشته شده، کشک و گردو از ما پذیرایی می‌کرد. 

خیلی دلتنگ اون شب‌ها هستم. واقعا دلم برا اون شب‌ها لَک می‌زنه. 


وَرفِ لانگه کِمبه ته راه بَوو باز 

لَله ره وا کِمبه تِسته زَمبه ساز 

گَن‌ویشته و کشک و اَغوز شب چَره

مه دست ویشتر بَر نِنه ته نَکون ناز 

ترجمه فارسی

برف‌ها را کنار می‌زنم تا راهت باز شود 

در لَله‌وا می‌دمم و برایت آهنگ می‌زنم

با تنقلاتی مانند گندم برشته شده، کشک و گردو از تو پذیرایی می‌کنم

بیشتر از این در توانم نیست ناز نکن و از من بپذیر 

دوستعلی علیخانی / دی نود و هفت 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ دی ۹۷ ، ۱۰:۱۴
دوستعلی علیخانی


خانه‌های قدیمی مناطق ییلاقی مازندران را دریابیم

با توجه به ورود تکنولوژی و ساخت منازل به سبک شهر  در مناطق ییلاقی استان مازندران خانه‌های قدیمی هر روز تخریب می‌شوند و جای آن‌ها را خانه‌هایی از جنس تیرآهن، بتن، آجرهای سفالی و ... می‌‌گیرند. 

خانه‌های ییلاقی استان مازندران معمولا از گِل، سنگ و چوب درست می‌شدند. این  مصالح به وفور در این مناطق وجود داشت و پولی زیادی هم بابت آن پرداخت نمی‌شد. ساخت خانه‌ها معمولا با مشارکت بستگان و دوستان انجام می‌‌شد بنابراین هزینه ساخت آن زیاد نبود. 

یکی از مزایای مهم خانه‌های قدیمی عایق بندی آن بود. عرض دیوار آن معمولا پنجاه الی شصت سانتیمتر بود و همین امر باعث می‌شد در فصل تابستان گرما و در فصل زمستان سرما به راحتی در آن نفوذ نکند. پوشش آن چون از تخته بود مانع نفوذ گرما و سرما می‌‌شد. همچنین از پشت بام بعنوان انبار آذوقه مانند برنج، گندم، جو و ... مورد استفاده قرار می‌گرفت.

به دلیل شیب‌دار بودن زمین در مناطق ییلاقی، اکثر خانه‌ها زیرزمین داشتند که از آن جهت نگهداری مرغ، بره‌ها و گوساله‌ها استفاده می‌کردند. 

جنس درب و پنجره هم از چوب بود و داخل اتاق طاقچه‌های متعددی داشت که وسایل ضروری و پر کاربرد را داخل آن قرار می‌دادند.   

سکوی این خانه‌ها دارای ستون‌های چوبی بود و بین دو ستون را با چوبی اتصال می‌دادند و از آن جهت پهن کردن البسه استفاده می‌‌کردند. جهت حفاظت از کودکان بین ستون‌ها نرده‌های چوبی تعبیه می‌کردند تا مانع سقوط آنان شوند. 

اما در حال حاضر شاهد تخریب این خانه‌ها هستیم چون روستایی در روستا زندگی نمی‌کند تا با توجه به فرهنگ، شغل و آداب و رسوم خودش خانه‌اش را درست کند. افراد خوش‌نشینی که در حال حاضر در ر‌وستا که چه عرض کنم در « شبه شهر »اقدام به ساخت خانه‌های کاغذی کردند الگوی آنان خانه‌های شهری است که هیچگونه با فرهنگ روستا سازگاری ندارد. 

« خانه کاغذی : خانه‌ای که با آجرهای سفالی ده سانتیمتری ساخته شود. این خانه‌ها به دلیل عرض کم دیوارها گرما و سرما را سریعتر وارد فضای خانه می‌کنند به همین دلیل مناسب مناطق سرد و ییلاقی نیستند.» 

دوستعلی علیخانی / دی نود و هفت 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۷ ، ۱۰:۵۶
دوستعلی علیخانی


دیروز با داغی کور هاکِردی مه چِش 

اَمروز چَپّه چَپّه مه دیم دِنی خِش 

ترجمه فارسی

دیروز با آهن گداخته چشمم را کور کردی 

امروز صورتم را بوسه باران می‌کنی 

دوستعلی علیخانی / دی نود و هفت 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۹۷ ، ۰۷:۴۲
دوستعلی علیخانی


 وَرف بنافتِ تَن اِسپه رَخت دَکِرده

کوه و ویشه یکرنگ، زیبا هَکِرده

همه جا بِوارِسته نِدائه فَرق 

اینجه لَمه اونجه دَمه نَکِرده

ترجمه فارسی

برف قامت دهستان را لباس سفید پوشاند 

همه جا را زیبا کرد و یکرنگی را به ارمغان آورد

هیچ فرقی قائل نشد و همه جا نعمتش را بذل و بخشش کرد 

مکانی را آباد و مکان دیگری را خراب نکرد 

دوستعلی علیخانی / دی نود و هفت 



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ دی ۹۷ ، ۱۳:۳۳
دوستعلی علیخانی


تقدیم به پدر بزرگوارم که چشم از جهان فرو بست و به دیار باقی شتافت و همچنین تمامی پدرانی که دست‌شان از دنیا کوتاه است و بار سفر ابدی را بستند. 

« شه جان بِبا وِسته » 

مه ستون زندگی بیهی بِبا 

مه چش سو، دِلخشی بیهی بِبا 

مه عِتِوار و دلگرمی ته بیهی 

چِل دَکِتبوم، خَطِره وَری شیهی  

مه سَرِ سائه بیهی، اِفتابی روز

وَرفی روز خِشکِ په، گیتی دَمِ سوز 

ببا مَحکِم بیهی ته مِثلِ خِرو 

سختی شه دوش کَشی، غم داهی فِرو

شه دلِ گوشه داشتی، غم و غِصّه 

زِوون گِره بَزه، تِک مَشتِ خنده

از دست کار وَل و وِل بَینه اَنگوشت 

ته تنِ گوشت بورده بَموندِسه پوست 

ته چش پِر بَیّه پیتکی، دوش بَیّه روک 

ته گوش پِتی بَهییه، هِستِکا پوک 

ته بوردِن جه سِره ره بَهیته غم 

گتِ خنده بورده اَسری نَنه کم

سِره مِره به ته دیگه نی‌یه چـَم 

ته قابِ عکس ره ویمبه دل وونه جَم 

ببا اَمجه مَگه ته بَهی خسته؟

تِره مُخبِر بیمه، گیتْمه ته دَسته

نو خِنه بَخری، تِره بو مِوارک 

سِرخِ گِل بیاردْمه، خِجیر و خارک 

در ره زِِلفین بـَزوهی نَکِندی باز

دسته گِل ره بَهیر، خوامبه بارِم راز

ته قَوِر سَر لَمپا ره مِن کِمبه سو 

ته لینگِندون خِسِمبه بِهی مه خو 

ترجمه فارسی

پدرم ستون زندگی‌ام بود 

پدرم نور چشمانم و دلخوشی‌ام بود 

پدرم اعتبار و دلگرمی‌ام بود 

هنگام مشکلات، خطر را به جان می‌خریدی

روزهای گرم سایبان سرم بودی

روزهای برفی مانند چتری بودی که مانع سوز و سرما می‌شدی 

بابا مانند کوه « خرو » محکم و استوار بودی

سختی‌ها را به دوش می‌کشیدی و غم را در وجودت می‌ریختی

در گوشه دلت غم و غصه را بایگانی می‌کردی

زبانت را کنترل می‌کردی و لبت پر از خنده بود 

از بس کار کردی انگشتانت از فرم افتادند

گوشت بدنت آب شد و پوستت باقی ماند 

چشمانت را لکه‌ی ابری فرا گرفت و پشتت خمیده شد 

شنوایی‌ات کم شد و دچار پوکی استخوان شدی 

با رفتنت خانه را غم فرا گرفته است 

دیگر خنده‌ام بلند نیست و اشک چشمانم بند نمی‌آید 

بدون تو در منزل احساس راحتی نمی‌کنم 

قاب عکس‌ات را می‌بینم و کمی آرام می‌شوم 

بابا مگر از ما خسته شدی 

بابا از تو مواظبت، کمک و یاریت می‌کردم 

بابت خرید منزل نو به تو تبریک می‌گویم 

گل سرخ زیبایی برایت آورده‌ام 

درب منزلت را قفل کردی و باز نمی‌کنی 

بیا دسته گل را بگیر می‌خواهم رازم را به تو بگویم 

بر سر مزارت چراغ روشن می‌کنم 

در زیر پایت می‌خوابم بلکه به خوابم بیایی

دوستعلی علیخانی / دی نود و هفت 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۷ ، ۱۶:۲۱
دوستعلی علیخانی

نماشون بَیّه گِسفن بِمونه خِل 

چپون سافِنا کِنده، سگ دِنه کِل 

وَنوش وَره، پی‌دا نَکِرده شه مار     

چپون مار ره وِرگ هِدا، بَیّه خِجِل


ترجمه فارسی  

غروب شد گوسفندان به جایگاهشان برگشتند

چوپان بره‌ها را جهت خوردن شیر به سمت مادرانشان هدایت می‌کند

سگ چوپان هم  آرام و قرار ندارد و پشت سر هم زوزه می‌کشد

بره‌ای که رنگ بدنش سفید بود هر چه گشت مادرش را پیدا نکرد 

چوپان نتوانست مادرش را از چنگ گرگ نجات دهد شرمنده بره شد

دوستعلی علیخانی / آذر نود و هفت    

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ دی ۹۷ ، ۱۷:۳۲
دوستعلی علیخانی