بنافت

بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

🍊 نارنگی ساغات مازرون 

🍊 نارنگی چه چیسته خاره؟
◀️ سِرما بَخِردِن جِلو ره گِرنه
◀️ تنِ او ره تامین کنده
◀️ مَشتِ ویتامین c هسته
◀️ کلسترول خون ره میزان کنده
◀️ جلوی سرطان کبد ره گرنه
◀️ دِشمِن چربی هسته
◀️ رنگ پوست ره جِلا دِنه
 
🍊 چتی نارنگی ره او بیریم؟
✅ نارنگی ره بشورین
✅ نارنگی با چَقو دِلاپّه هاکنین
✅ لاپّه ره، نارنگی او گیر سر فشار هادین 
✅ اَنده فشار هادین تا ونه او توم بَوو
✅ نارنگی او ره پِرزو هاکنین 
✅ اِسا وِره نوش جان هاکنین 
🍀 شه اصالت ره حفظ هاکنیم تا تومبی مازرونی گب بزنیم. 
📝 دوستعلی علیخانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۰۰ ، ۱۵:۳۳
دوستعلی علیخانی

🪴 روز روستا
💐 روز روستا، به اونایی که دائم مَله موندِگار هَستِنه مِوارک بوشه.
🍀 دیگه مَله، مَله‌ی قدیم نییه، همه چی عوض بَیّه، 
از خنه بَهیر تا قلب آدِما، از رَخت دَکِردن بَهیر تا گب بَزوهِن، از سِلام عَلِک بَهیر تا کَش‌گیرون هاکِردن.
انگار همه هِئی جه قهر هستنه، کوچه شونی خله‌ها ره نِشناسِنی، معلوم نییه اینا کِجه جه بِمونه، اینا ره گونه خِش‌نشین.
اَگه تِره تَش دَکِفه او زَن پی‌دا نَوونه. چون دل به دل راه نِدارنه تا بِئه شه هِمسائه ره چنگ هایره. 
تازه خش نشین‌ها اون چَن نفری که دائم مله درنّه و روستایی واقعی هستنه ره گیر دِنّه. گونّه وِشونه گو، گِسفن و کرگِ زور اِماره اذیت کِنده.
به زور خوانّه شه فرهنگ ره به روستایی بِقَبولولِن همین اتفاق در خله از روستاها دَکِته.
🍀 شه دل گب ره به نظم در بیاردمه امید دارمه شِما ره خِش بَئه و درس بَیریم.
‍ 🌱 مَله‌ی اَمرو 
خَله ساله بَهیمه مِن شهر‌نِشیر 
قاطی کِوریکِ دِله بَیمه اسیر 
مَله بوردِمه بَلکوم دل بَوو وا 
بَدیمه مَله ره سرهایته ویلا
آدِمای مَله بینه ناشناس
چِش عینک‌دودی و تن نَخِش لِواس
سِره سَر‌سَرِبِن، آیفون تصویری 
وِشونِ اِتول هِم بییه خارجی
فارسی و زِوونِ دیگه زونه گپ 
مِره اِشابینی وِشونا چپ چپ
مه سر سیو بَیّه، بَیمه تو به تو 
مِره تَب بَزو بَیته مردِ خِش رو
بَدیمه وه هسته دائی یارعلی
باته دِرِست ویمبه، هستی ذلفعلی؟
سونِ اِنار اَمه دل بَیّه پاره
خاطِراتِ قدیم یاد بِمو ماره
روزی یارعلی بییه گتِ مردی
زمین بَروته وَر هائیته سردی
اِسا بَیّه آرش خانِ سره‌دار
آخرِ ماه وِنه گیر اِنه دوزار
کی بورده، کی بِموئه اَمه مَله
دَندون بِمو، بِوازِندییه لوچه
ترجمه فارسی
خیلی سال است که من شهرنشین شدم 
داخل آپارتمان قوطی کبریتی گرفتار شدم
به سمت روستا رفتم بلکه دلم شاد شود
دیدم روستا را ویلاهای متعدد فرا گرفت 
دیدم آدم‌های داخل روستا ناشناس هستند
عینک دودی زده و لباس‌ نامناسب پوشیده بودند
خانه‌ها چند طبقه بود و آیفون تصویری داشتند
اتومبیل‌هایشان مدل بالا و خارجی بود
به زبان فارسی و دیگر زبان‌ها حرف می‌زدند
مرا چپ چپ نگاه می‌کردند
سرم گیج رفت، داشتم می‌افتادم
که مردی خوش‌رو مانع افتادنم شد 
دیدیم دائی یارعلی از اهالی روستا است 
به من گفت درست می‌بینم تو ذلفعلی هستی؟
به گریه افتادیم و مانند انار قلبمان پاره پاره شد 
خاطرات دوران گذشته‌ی روستا به یادمان آمد 
روزی یارعلی برای خودش مرد بزرگی بود 
وقتی زمینش را فروخت، بزرگی را هم فروخت
حالا سرایدار آرش خان (از ناکجا آباد) شد
منتظر است که پایان ماه مبلغ ناچیزی گیرش بیاید
چه کسانی آمده‌اند و چه کسانی رفتند 
وقتی دندان آمد لب را به عقب راند 
📝 دوستعلی علیخانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۰۰ ، ۲۱:۰۶
دوستعلی علیخانی

🔥فرهنگ واژگان اجاق و آتش در مازندران

کله= اجاق
کله سنگ= سنگی تخت که کف  یا کنار اجاق قرار می دادند ، کاربرد زیادی داشت
هیمه= هیزم
کتل تش= اتشی که از کنده درخت باشد
چچی یا چچکل= هیزم نیم سوخته
انگله = زغال برافروخته همراه با خاکستر
انگشت= زغال برافروخته
پسک= خاکستر روی آتش
کلین = خاکستر آتش
پت خل = خاکستر داغ همراه با زغال نیم سوخته
خِل = خاکستر گرم
ماشه = انبر ، دونوع می باشد ، ساده ، نوک دار
زرین = چوبی که تقریبا شکل ال انگلیسی است برای کنار دادن خاکستر به کار می رود
آتش کش= شبیه خاک انداز که آتش را با آن حمل می کنند ، موقع دود کردن گلپر هم کاربرد دارد
دیزندون = سه پایه ای که دیگ روی آن قرار می گیرد
دیزبنی= حلقه هایی که زیر دیگ داغ یا سیاه قرار می دهند
دُل= گرما
بَل= شدت شعله
الوک= شعله
دی= دود
تش سسریک = اخگر
جزمقاد= سوخته
جزقاله= کباب شده ، سوخته سیاه
وِشِنه= سرخ فام ، رنگ سرخ منعکس می کند.
بره = سوراخی که در پایین تنور جهت هواکشی درست می کنند.
گل خام ، یا تون = گلخن گرمابه

گردآورنده: قاسمعلی یعقوبی

گروه فرهنگی مازیارون

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۰۰ ، ۰۸:۴۶
دوستعلی علیخانی

 سنت قدیمی داغ و درشم گوسفندان در بالاده
 نشانه گذاری بر روی اموال منقول و غیرمنقول از گذشته های دور و از زمان به رسمیت شناخته شدن مالکیت در جوامع اولیه بشری شکل گرفت و هر کس برای اموالش به ویژه دام‏ ها نشانه ‏گذاری می‏ کرد تا از اموال سایر مردم تمیز داده شده و اثبات مالکیت نیز به راحتی انجام شود. شباهت ظاهری دام ‏ها باعث ‏شد تا دامداران به فکر راه و چاره ‏ای باشند و هنگامی که به هر دلیلی دام‏ ها در گله ‏ای دیگر قاطی ‏شدند و یا دزدیده و یا گم شدند، هر چوپان از روی علامت‏ هایی، دام خود را شناسایی کند.
در بین دامداران بالاده که روزگاری هزاران رأس گوسفند و بز در چراگاه ‏های اطراف بالاده بودند، نشان‏ گذاری دام با داغ کردن روی پوزه و یا دِرشِم کردن (بریدن بخشی کوچک از گوش یک یا دو طرف و یا ایجاد چاک روی جاهای مختلف گوش گوسفند و بز با چاقو یا کارد) امری مرسوم و سنتی دیرینه بود. در گاوها و اسب ها و الاغ ها معمولاً بر روی ران حیوان داغ می کنند. دلیل داغ کردن گاو و اسب و الاغ، اثبات مالکیت شخصی است.
در گذشته های دور (چهار پنج دهه و بیشتر) در فصل بهار که چوپانان بالادهی از دشت مازندران و ترکمن صحرا به بالاده (و در پاییز بالعکس) می ‏رفتند، ناچار بودند گله‌‏ هایشان را با یکدیگر قاطی کرده تا با یک گله بزرگتر، مسیر دراز ۱۰۰ کیلومتری از دشت بهشهر و ساری و یا مسیر ۲۰۰ کیلومتری از دشت ترکمن‏ صحرا تا بالاده را در یک تا دو هفته و با امنیت طی کنند و در مقصد نیز، هر دامدار به راحتی گوسفندان خود را از بقیه جدا کند.
چوپانان بالاده در نیمه بهار که موقع کوچ به ییلاق است، یک روز را برای داغ کردن بره‏ های شش ماهه (معروف به پَئیزکا ) اعلام می‏ کردند. اگر تعداد بره ‏ها کم بود، چوپان خودش داغ می ‏زد و اگر تعدادشان زیاد بود، دو یا چند چوپان دیگر را برای همکاری دعوت می‏ کرد و در یک نصف روز بره‏ های گله را داغ می ‏زدند.

صبح روز داغ زدن، بره ‏های پَئیزکا را از مادران‏شان جدا کرده و در آغل نگه می ‏داشتند و بقیه گله به صحرا می ‏رفت. در محلی که بره ‏ها داغ می‏ شوند، اجاقی در زمین کنده و با هیزم ‏های کلفت، آتش روشن می ‏کنند. وقتی آتش گل انداخت و گداخته شد، داغی‏ ها را داخل آن انداخته تا گداخته شوند.
جنس داغی از میله ‏های آهنی کلفت به قطر حدود یک تا یک و نیم سانتیمتر و درازای حدود ۵۰ سانتیمتر است. برخی از داغی‏ ها بدون دسته چوبی و برخی دارای دسته چوبی برای نسوختن دست فرد است. سر داغی به فرم‏ های مختلف و به نشان و علامت مخصوص داغ هر دامدار شکل داده می‏ شود و معمولاً به صورت تخت می‏ باشد تا بهتر روی صورت حیوان بنشیند. هر دامدار یا چوپان که گوسفند دارد، برای گوسفندان خود داغ و دِرشِم مشخصی دارد. برخی از بره‏ هایی که صورت کوچکتری دارند و داغ زدن روی صورت‏شان سخت و دشوار هست را دِرشِم می‏ کنند. هر دامدار برای خود نشان مخصوصی دارد که معمولا شکل ‏های ساده هندسی مانند خط صاف، منحنی و یا شبیه حروف فارسی مانند ر، ا، د  و … و یا حروف لاتین مانند L  و F و )O … بوده و قابلیت ساختن با فلز را دارد. در قدیم، داغی را آهنگرهای دوره‏‌گرد (معروف به جوگی که به شغل آهنگری مشغول بودند و در فصل تابستان در منطقه «اِت دشت» در جنوب بالاده (که بین این روستا و روستای قلعه سیاه چادر می زدند) برای دامداران می ساختند.
 برای داغ کردن، یک نفر بره ‏ها را آورده و روی زمین می‏ خوابانَد و دست و پایش را محکم می‏ گیرد. آنگاه فرد داغ ‏کننده، داغی را از آتش در آورده و آن را به کنده چوب می ‏زند تا خاکستر یا تکه های ذغال گداخته روی آن بریزد. سپس آن را با دقت، احتیاط و فشار مناسبی روی یک طرف خاص‌ پوزه بره قرار می‏ دهد تا پشم و اندکی از پوست را بسوزاند. هم زمان با اولین تماس داغی با صورت بره و بلند شدن دود، صدای بع ‏بع سوزناک بره بلند می ‏شود و بوی سوختگی پشم، فضا را آکنده می‏ کند. پس از داغ کردن وقتی بره را رها می‏ کنند، حیوان نمی‏ داند از درد چه کند و به کدام سو برود.
 در روز داغ کردن، معمولاً همسر یا زن ‏های خانواده صبحانه و ناهار را در مکان داغ کردن آورده و با هم می‏ خورند و مراسم خاصی برگزار نمی‏ شود. گاهی دامدار یک بره را برای ناهار سر بریده و گوشتش را کباب و یا ته‏ چین گوشت با پلو درست می‏ کنند. هم چنین دامدار یک بره را به عنوان هدیه و داغ‏ سری به یکی از بچه ‏هایش (دختر یا پسر که در کار گله‏ داری بیشتر به او کمک می‏ کند) هدیه می‏دهد.

چنانچه دامدار نتواند به موقع بره‏ ها را داغ کند، گوش بره‏ ها را دِرشِم می‏ کند. در دِرشِم کردن، صاحب مال با چاقو و یا کارد تیزی، روی یکی ازگوش ‏های بره، شیار و چاکی کوچک ایجاد کرده و یا بخشی کوچک از گوش را بریده و این شیار یا بریدگی، علامت دام‏ های آن چوپان می‏ شود. به دلیل غضروفی بودن گوش، معمولا محل بریدگی دچار خونریزی نمی شود. در صورتیکه جای بریدگی دچار خونریزی شود تکه  نمد کهنه ای را بریده و می سوزانند و خاکستر آن را در محل زخم می گذارند تا خونریزی بند بیاید.
اگر دامدار بره را درشم نکند، در اولین پشم ‏چینی، بخشی از موی بلند را بر پشت حیوان به صورت کُپه و به اندازه یک مشت باقی می‏ گذارد (که به آن گالِم گویند) و یا با رنگ روغنی به رنگ‏ های قرمز یا سبز و آبی بر پشت حیوان علامت می‏ گذارند تا از سایر دام‏ ها تشخیص داده شود. گاهی نیز پشت دام ‏هایی که برای فروش در نظر می‏ گیرند را رنگ می‏ کنند.
امروزه روش سنتی داغ کردن پوزه گوسفند، کمتر استفاده می شود و یا منسوخ شده است و دامداران با دستگاه های مخصوصی، پلاک فلزی روی گوش دام می گذارند که آسیب کمتری به دام وارد می کند.
نویسندگان: هادی کاردگر و عین اله آزموده
تابستان ۱۴۰۰

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۰۰ ، ۰۸:۰۱
دوستعلی علیخانی

خَله تومه بَخِتِمه، ته دونْدی؟
اَسبِ سَر جه دَکِتِمه، ته دونْدی؟
شه دور سونِ اَسیو سنگ چرخ هایتِمه
گَگه، بِخِد بَتِتِمه، ته دونْدی؟
ترجمه فارسی
خیلی وقت است خوابیدم، تو می‌دانی؟
از روی اسب افتادم، تو می‌دانی؟
مانند سنگ آسیاب دور خودم چرخیدم
برادرم، بیخود دویدم، تو می‌دانی؟
شاعر: دوستعلی علیخانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۰۰ ، ۱۲:۰۱
دوستعلی علیخانی

خَله خِش بِموئی پَئیزِ رَنگی 
ته خاتِمه هِدائی مه دلتَنگی
دَپوشی زردِ دامن، سِرخِ پیرَن
فَقِط عاشق وینده تِنه قشَنگی
ترجمه فارسی
پاییز رنگارنگ، خیلی خوش آمدی
تو تمام دلتنگی‌هایم را به پایان رساندی
تو دامن زرد و پیراهن قرمز پوشیدی
فقط عاشق می‌تواند این همه قشنگی‌ات را ببیند
شاعر: دوستعلی علیخانی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۰۰ ، ۱۱:۵۹
دوستعلی علیخانی

نِنا نِشا کِنده، وَچه وِنه دوش
بَهیته تیل دِتا لینگ تا وِنه گوش
کَمِرِ تا بوسته، بهییه کَمون 
بسوته دیم جه عرق کَشِنه روش 
نِنای ناف بَوْری بَهییه با کار 
زِوون نَگِردِنه، بارِم وِنه زار
ترجمه فارسی
مادر بچه‌اش را کول کرد، مشغول نشا برنج است 
گل از پنجه پاها تا گوش او را فرا گرفته است 
نخاع کمرش آسیب دید مانند کمان شد 
از صورت آفتاب سوخته‌اش عرق  می‌ریزد 
ناف مادر را در هنگام تولد با کار بریدند
زبانم بند آمده است نمی‌تواند از سختی‌هایش بگوید 

📝 دوستعلی علیخانی/ اردیبهشت ۱۴۰۰

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۲:۳۳
دوستعلی علیخانی

🌺 این روزا دِدونگه‌ی گِل و گِلابِ بو همه جا ره خِش بو هاکِرده🌹
مه لتکای گِلِ سوری وا بَیّه
بَوین نازنین پاپلی پا بَیّه
شه صدا ره بِلبِل مِسته سَر هِدا
مِنه خستگی فوت و فِنا بَیّه

ترجمه فارسی
گل سوری باغچه‌ام باز شد
ببین؛ پروانه نازنین همراه و همدم گل شد
بلبل با صدای بلند برای من آواز خواند
خستگی از وجودم، نیست و نابود شد 

📝 دوستعلی علیخانی/ اردیبهشت ۱۴۰۰

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۲:۲۹
دوستعلی علیخانی

 

💐 نِنا جان ته روز مِوارک
💐 عمر با عِزِّت داری

ننا تِره ویمبه، روح تازه وونه
مه دلِ غم، ته دست جه سازه وونه 

مه دوشتره، خالی کِندی از سختی
کِمین تا گِل، تِنه اِندازه وونه 

ترجمه فارسی
مادرم تو رامی‌بینم، روح و روانم تازه می‌شود
غم و اندوه قلبم با دست تو جارو می‌شود
کوله‌‌ام را از سختی‌ها خالی می‌کنی 
کدام گل‌، حد و اندازه‌ی تو می‌شود 

📝 دوستعلی علیخانی/ بهمن نود و نه

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۹۹ ، ۱۸:۳۵
دوستعلی علیخانی

چه وه بامشی ره هِدائی چِشْته 

ته تَنِ گوشت ره کَنده وه رِخْته

اگه وِنه چِشْته ره په نَهیری

ته ریش خَندِنه، اِشکِندِنه پِسته

ترجمه فارسی
چرا به گربه عادت غیر متعارفی دادی 
حالا پشت سر هم گوشت بدنت را می‌کند
چنانچه این عادت را از او سلب نکنی
به ریشت می‌خندد، و خوشحال می‌شود 

📝 دوستعلی علیخانی/ دی نود و نه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۹ ، ۰۸:۳۶
دوستعلی علیخانی

❄️این روزا که هِوا سرد بَیّه، خِلِ بِنِ سیب‌زمینی خَله چَسبِنه. 
بَلِد نینی دِرست هاکِنین؟ 
شِما ره یاد دِمبه.

🔥 اَبّل اَتّا کَشه خِشکِ چو ره تَش هاکِنین
🔥 هر گِدر چو، اَنگِشت بَیّه
🔥 اَنگِشت ره پِئی هادین 
🥔 سیب‌زمینی ره خِلِ بِن دَکِنین 
🔥 خِلِ سر ره اَنگِشت دَکنین 
⏰ اَتی لس هادین
🥔 تا سیب‌زمینی مغز پخت بَووشه
🔥 وِره خِلِ بِن جه در بیارین
🍽 اِسا نوش جان هاکِنین 

👩👨 دِدا جان، گَگِه جان، مازرونی گب بَزِنین
دستی دستی این زِوون ره نَکوشین 
❤️ شِمه دل خِشی مه ارمون💐
📝 دوستعلی علیخانی/ دی ۹۹

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۹ ، ۲۳:۱۰
دوستعلی علیخانی

 

ته گِذر فَرش هاکِردِمه دارِ خال

ته وه بِبافتِمه زرد و سِرخِ شال
  
ته خاطِر هر چی غم، هاکِردِمه چال 

نَدومبه اَئی مِره چه بِهِشتی قال

ترجمه فارسی
مسیر حرکت تو را با برگ درخت فرش کردم
برای تو شال زرد و سرخ رنگ بافتم 
به خاطر تو تمام غم‌ و غصه‌هایم را دفن کردم
نمی‌دانم چرا دوباره منتظرم گذاشتی و نیامدی
📝دوستعلی علیخانی 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۹ ، ۲۳:۰۷
دوستعلی علیخانی

🔴 کچیله نون

◀️ کچیله؛ زمانیکه با تبر چوبی را ضربه می‌زنیم تکه‌های کوچکی از چوب به اشکال مختلف تولید می‌شود به این تکه‌های چوب در زبان تبری کچیله می‌گویند.
به همین دلیل مازندرانی‌ها به نانی که شبیه کچیله باشد، کچیله نون می‌گویند. 

◀️ طرز تهیه کچیله نون
با آرد، شکر، روغن، شیر، تخم مرغ و زرد چوبه خمیر درست کنید.
وقتی خمیر وَر آمد آن ‌را به صورت قطعات کوچک و اشکال مختلف در بیاورید. سپس در تنور بپزید.
📝 دوستعلی علیخانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۹ ، ۲۳:۰۴
دوستعلی علیخانی

🍀 تقدیم به کارگران مازندرانی که در این روزهای سرد مشغول کندن میوه مرکبات هستند.

زنبیل مه دوش، لو شومبه پِتِّخال دار

هوا سرد هَسته دَس لینگ بَیّه کَتار

دار دَکِتِمه، لینگ بَیّه رگ به رگ
 چِتی جَوه ره نیسون بِزِنِم بار 

ترجمه فارسی
زنبیل را روی شانه‌ام می‌گذارم و بالای درخت پرتقال می‌روم
هوا سرد است دست و پایم کرخت شدند
از روی درخت افتادم، رگ پایم آسیب دید 
حالا چطوری جعبه‌ها را بار نیسان کنم 

📝 دوستعلی علیخانی 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ دی ۹۹ ، ۲۳:۰۲
دوستعلی علیخانی

🔴 اِنار تیم 

 

⭐این روزا کدبانوهای مازرونی مشغول دون هاکِردن تِرش اِنار هَستِنه. 
تِرش اِنار ره تِرشی پَجنّه یا وِره خِشک کِنّه یا وِره فریز کِنّه.
اِنار تیم در خَله از غِذاها به عنوان چاشنی استفاده وونه. 
اَتّا از غذای خِشمِزه که با اِنار تیم دِرِست وونه « پیاز اِنار تیم » هَسته.

 

🔴 پیاز اِنار تیم چِتی دِرسِت وونه ( چار نفر وِسته) 

🔽اَتّا یا دِتا بِنه پیاز ره رِز کِمبی 
🔼وره رِغون دِله سِرخ کمبی 
🔽اَتا پیاله ماست خاری انار تیم ره به پیاز اضافه کمبی
🔼بعد وره تفت دِمبی 
🔽اَتّا قاشق رب گوجه اضافه کمبی
🔼اِنار تیم و رب‌گوجه هِئی ره بَئی تِنه دِتا لیوان او اضافه کِمبی 
🔼اَتی جوش بَخِرده، نمک، گَرماری و زردیجه اضافه کِمبی 
🔼چَن دَقه جوش بَخِردپه دِتا کَچه شکر اضافه کِمبی 
🔼آخر سر هم دِتا کَچه بَسوسته اَغوز اضافه کِمبی
🔽بعد از چَن تا جوش بخردن لَوه ره بِنه اِلِمبی
🔼بعد وِره با پِلا نوش جان کِمبی 

 

🍀«اَگه روزی چَن کَش مازرونی گب بَزِنیم این زِوون نَمی‌یِرنه»
نویسنده:  دوستعلی علیخانی / مهر نود و نه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۹ ، ۰۹:۱۱
دوستعلی علیخانی