فرهنگ واژگان اجاق
🔥فرهنگ واژگان اجاق و آتش در مازندران
کله= اجاق
کله سنگ= سنگی تخت که کف یا کنار اجاق قرار می دادند ، کاربرد زیادی داشت
هیمه= هیزم
کتل تش= اتشی که از کنده درخت باشد
چچی یا چچکل= هیزم نیم سوخته
انگله = زغال برافروخته همراه با خاکستر
انگشت= زغال برافروخته
پسک= خاکستر روی آتش
کلین = خاکستر آتش
پت خل = خاکستر داغ همراه با زغال نیم سوخته
خِل = خاکستر گرم
ماشه = انبر ، دونوع می باشد ، ساده ، نوک دار
زرین = چوبی که تقریبا شکل ال انگلیسی است برای کنار دادن خاکستر به کار می رود
آتش کش= شبیه خاک انداز که آتش را با آن حمل می کنند ، موقع دود کردن گلپر هم کاربرد دارد
دیزندون = سه پایه ای که دیگ روی آن قرار می گیرد
دیزبنی= حلقه هایی که زیر دیگ داغ یا سیاه قرار می دهند
دُل= گرما
بَل= شدت شعله
الوک= شعله
دی= دود
تش سسریک = اخگر
جزمقاد= سوخته
جزقاله= کباب شده ، سوخته سیاه
وِشِنه= سرخ فام ، رنگ سرخ منعکس می کند.
بره = سوراخی که در پایین تنور جهت هواکشی درست می کنند.
گل خام ، یا تون = گلخن گرمابه
گردآورنده: قاسمعلی یعقوبی
گروه فرهنگی مازیارون