سفر خانوادگی به روستاهای آلاشت و امامزاده حسن سوادکوه، استان
مازندران
با کلیک روی لینک زیر به کانال تلگرامی بنافت بپیوندید
سفر خانوادگی به روستاهای آلاشت و امامزاده حسن سوادکوه، استان
مازندران
با کلیک روی لینک زیر به کانال تلگرامی بنافت بپیوندید
باور در لغت یعنی: سخن، یقین، اعتقاد
باورها به گذشته های دور تعلق دارند که به صورت آگاه یا ناخودآگاه به اندیشه و رفتار انسان ها فرمان می دادند.
اما در حال حاضر با توجه به تغییرات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ماشینی شدن زندگی انسان ها اغلب آنها از کاربرد و استمرار باز مانده اند و بسیار کمرنگ شده اند.
نظر شما خواننده محترم در مورد باورها که بازماندهی اسطوره ها، حماسه ها، سنت ها و ارزش ها و آداب گذشتگان ما هستند، چیست؟ لفطا در بخش نظرات این موضوع را به چالش بکشید.
جهت آگاهی به برخی از باورهای مردم با صفای مازندران که به مثابه ی قطره ای از دریا است اشارتی خواهم داشت.
ü پشت سر مسافر، آب یا برنج می ریختند و باور داشتند که مسافرشان بزودی و سلامت باز می گردد.آب می ریختند تا زود برگردد. برنج می ریختند تا سیر باشد و در ناز و نعمت روزگار بگذراند.
ü در منزلگاه های رمه ها، در حضور افراد خلافکار و ناپاک از دوش زدن (تلم زدن) خوداری می کردند و بر این باور بودند که این کار برکت را از بین می برد.
ü در مورد نامگذاری سال نو بر این باور بودند که:
· اگر سال روی مرغ نو شود، آن سال، سال خوردن و خوابیدن است.
· اگر سال روی مار نو شود، آن سال، سال جنگ و جدال و فراوانی آب است.
· اگر سال روی خوک نو شود، آن سال، سال فراوانی است.
· اگر سال روی اسب نو شود آن سال، سال نیکو و خوبی است.
· اگر سال روی خرگوش نو شود، آن سال، سال خوابیدن زیاد و صلح است.
· اگر سال روی گاو نو شود، آن سال، سال جنگ و شاخ به شاخ است.
اعتقاد در لغت یعنی: عقیده داشتن ، گرویدن ، یقین داشتن و باور کردن
آداب و رسوم و سنن ملل مختلف از ابتدای خلقت بشر تا کنون دهان به دهان و نسل به نسل به دیگران منتقل گردیده است از جمله این آداب و سنن می توان به اعتقادات و باورهایی اشاره کرد که در بین مردم مازندران رواج داشته است. بسیاری ازاین باورها چنان در روح و کالبد مردمان گذشته ریشه دوانیده بود که در بعضی از موارد زندگی را برای آنان سخت و دست و پا گیر کرده بود. اما در حال حاضر با توجه به وضعیت اجتماعی و فرهنگی اغلب آنها از کاربرد و استمرار باز مانده اند و کمتر کسی پیدا می شود که به این باورها عمل کند.
اعتقادات و باورهای هر منطقه بنا به ضرورت و با توجه به موقعیت جغرافیایی ،اجتماعی و شغلی آن دیار متفاوت بوده است در دهستان بنافت با توجه به اینکه اکثر مردم در گذشته به کشاورزی و دامداری اشتغال داشته اند بسیاری از این باورها در حول و حوش همین مسائل شکل گرفته بود.
جهت آشنایی بیشتر چند نمونه از این باورها و اعتقادات را خدمت سروران گرامی تقدیم می کنم.
اگر شغال زوزه بکشد هوا آفتاب است.
اگر قورباغه ی سبز روی درخت بخواند باران می آید.
اگر ته دیک بخوری عروسی تو بارانی خواهد بود.
اگر بارندگی طولانی شد اسم چهل کچل را بنویسید و روی درخت آویزان کنید تا هوا آفتابی شود.
اگر گاو بچه زایید روزهفتم، زن همسایه باید یک کاسه برنج روی گوساله بریزد تا برای گوساله اتفاقی نیفتد.
سه پایه فلزی را باید بخوابانید اگر نخوابانید گاو شما لاغر می شود.
کله ی مرغ را نخورید اگر بخورید پدرتان می میرد.
اگر مغز گوسفند را شخص جوانی بخورد صورتش کک مک می زند.
بچه ای که تازه به دنیا آمد او را تنها نگذارید چون جن او را می برد.
اگر کسی هنگام حرکت کردن یا رفتن ، شخصی عطسه کند می گویند نرو چون اتفاق بد و ناخوشایندی برایت می افتد.