کوه لماسیه
دلم از تنهایی و بیکسی لماسیه میسوزد
این سالها شاهد تردد ماشینهای آفرود بر فراز کوه زیبای لماسیه هستیم که چرخهای خشنشان بر پیکر لماسیه جولان میدهند و هر روز که میگذرد زخم تازهای به او هدیه میدهند.
هر چه داد و فریاد زدیم کسی به دادش نرسید. انگار گوش شنوایی وجود ندارد.
دوست عزیز؛ دگرآزاری بس است. افراد عاقل از آزار دیگران لذت نمیبرند.
چنانچه چند صد متر پیاده از پای کوه به لماسیه بروی بسیاری از مسائل حل خواهد شد.
کاری نکنید که خشم طبیعت دامنگیرتان شود. در آن صورت خشک و تر نمیشناسد و همه را دچار خسران و زیان خواهد کرد.
سعدی شیرین سخن فرمودند:
علاج واقعه پیش از وقوع باید کرد
دریغ سود ندارد چو رفت کار از دست
بَوین لَمّاسیه اَمجه بَیّه بِزار
وِنه تَن بوتِمی هسته بِقِرار
وِنه دل دَکِردِمی نَخِشِ خون
خَله گِله دارنه از آفرود سِوار
ترجمه فارسی
ببینید کوه لماسیه از ما بیزار شد
چون به وجودش آسیب رساندیم، بیقراری میکند
به قلبش خونهای آلوده و مسموم ریختیم
از افراد آفرود سوار خیلی گلایه و شکایت دارد
نویسنده : دوستعلی علیخانی / خرداد نود ونه