چوبداری
نویسنده : منصور جعفری
چوبداری و شاخ سری
مالداری ( گاو ٬ گوسفند و بز )در زمان ما ٬ شغل نان و آبدار و مایه و منشأء خیر٬ کثرت و افزونی بود و مالداران از تمکن و سرمایه مالی خوب و رضایت بخشی برخوردار بودند و آنان هرچند وقت یکبار و در فواصل زمانی مختلف برای رفع احتیاجاب زندگی٬ بره ها٬ میش ها و نرها و کل هارا انتخاب ونشان می کردند وبرای فروش خریداران مهیا می نمودند.
خریداران مال را در اصطلاح محلی و ازجمله در سرخده ما « چوبدار» و « گوشتی خرین» و مالهای در معرض فروش را « گوشتی» می گفتند و یادم است که چوپانان و محلی های مالدار هنگام آمدن چوبدار٬ بعضا همدیگر را صدا می زدند: ها مشتی و عمو و دایی فلانی٬ « گوشتی مشتی ندارید٬ گوشتی خرین ٱمده » که همین اطلاع رسانی هم گوشهای همه را تیز و خبردار می کرد و هم نوعی تشویق و تهییج افرادبرای فروش مال بود.
در این میان ما بچه ها در سرخده ٬ در زمان فروش گوشتی٬ قند تو دلمان آب می شد و منتظر زود جوش خوردن معامله بودیم چون به ازای هر فروشی٬ حق نگهداری یا همان« شاخ سری» و « رسن سری»نصیب مان می شد و به همین خاطر ما بیشتر از پدران خود٬ آرزو وانتظارچوبداران را می کشیدیم و «شاخ سری» و « رسن سری» برای ما مثل نشستن عقاب سعادت روی دوش شاهان بود و انگار زمین و زمان و مکان را به ما سپرده اند.
بنده ٬ در آن سنین پایین ٬ بسیار «شاخ سری» گرفته ام و همچنین همراه پدرم از « تمکوه» گرفته تا «اوپرت» و «هیکو» و « شلی» و « شاه پسند»و اطراف و اکناف پشتکوه، اندکی چوبداری کرده ام و بعدها به ازای نگهداری و فروش هر گوشتی، به شاخ سری زیادی دست یافتم که این خاطره، با یادآوری چوپانان باصفا و چوبداران بی آلایش فراموش شدنی نیست، تعجبم اینکه سوگند و قسم شان فقط ادای واژه « امینی » بود ودر برابر قسم شان ٬ بسیار باوفا و متعهد بودند و فروشندگان هم بدون هیچگونه اخذ ضمانتی از آنان در برابر قسم و امینی شان ٬تابع و تسلیم بودند و به راحتی فرصت پرداخت زمان تعیین شده را به چوبداران می کردند.
بهرحال گوشتی٬ شاخ سری٬ گوشتی خرین٬ واژگانی هستند که ما به محض شنیدن آنها٬ بعد از سالها زندگی ماشینی و دور از همه آن ساز و کارهای شیرین٬ همچنان ذهنمان به چوبداری و گب و گفت پیرامون مالها و داد و ستد آن می رود و اینها و خاطرات بسیار دیگر همچنان کام ما را شیرین می کند.
یاد باد٬ آن چوبداران یاد باد!