چه سیزدهبدری؟
فردا روز طبیعت یا سیزدهبدر است. از عزیزانی که جز رد پا چیز دیگری در طبیعت باقی نمی گذارند و به طبیعت احترام میگذارند و آداب مهمانی را رعایت میکنند سپاسگزارم.
متاسفانه عدهای هم هستند که نسبت به این مهم بیتوجه هستند. وظیفه ماست که در قالب یک متن ادبی یا چند بیت شعر یا تذکر دوستانه و محترمانه این عزیزان را آگاه کنیم.
« به به چه سِزدهای ؟! »
سبزهی عید مشت هاکرده خیابون
قاطی خالی تِلار بَیّه فِراوون
بوقِ ماشین تِره کِنده دیوانه
ترافیک هسته، کَتره یک قِرانه
پلاستیکِّ دَکِردِنه دارِ تَن
همه جا کَتل تَش هاکِردِنه پَن
دَپیته دود قلیون ویشه و دشت
آت آشغال همه جا ره هاکِرده مشت
شِما هیچ وقت بَدینی اینتی سِزده
شِمه نظر این سِزده دِنه مِزه
کِنه پَهلی بورِم هاکِنم ناله
طبیعتِ وِسته هاکِنم بِرمه
شعر: دوستعلی علیخانی / فروردین نود و هفت
برگردان فارسی
« به به چه سیزده بدری ؟! »
سبزهی سفرهی هفت سین خیابان را فرا گرفت
رودخانه پر از قوطی های خالی شد
بوق بیمورد اتومبیل انسان را کلافه و دیوانه میکند
ترافیک است، فحش و ناسزا گفتن قیمتی ندارند
پلاستکها را روی شاخهی درختان آویزان کردند
در نقاط مختلف جنگل با کندهی درخت آتش روشن کردند
دود قلیان جنگل و دشت را فرا گرفت
زباله همه جا را فرا گرفته است
آیا شما هیچ وقت چنین سیزدهبدری دیده بودید؟
به نظر شما چنین سیزدهبدری لذت دارد؟
درد دلهایم را پیش چه کسی بازگو کنم
باید برای طبیعتی که نسبت به آن این چنین جفا شده است گریه کنم.