چکل (کوه)
وقتی واژه چکل بر سر زبان ها جاری می گردد بلافاصله به یاد دیو سپید مازندران (دماوند) ، دیوار بزرگ مازندران (رشته کوه البرز) ،سنگ پرچیم ، کیجا قلعه و گوگلی دهستان بنافت می افتم.
هر وقت دلم گرفته به سوی همدم و مونسم چکل می شتابم و با او نجوا و درد دل می کنم. چون هیچ گاه اسرارم را در بوق و کرنا نمی دمد و به گوش نامحرمان نمی رساند.
چکل به من درس استقامت ، پایداری ، صبوری ، مهمان نوازی و ... داده و مرا با آغوش باز همانند مادری مهربان و بدون هیچگونه چشم داشتی پذیراست. وقتی از دامان چکل بالا می روم تمامی غم ها و مشکلات زندگی دنیوی از ذهنم پاک می شود و فقط و فقط به فکر صعود و رسیدن به منزلگه مقصود هستم. زمانی که به بلندترین نقطه چکل می رسم احساس وصف ناپذیری از خوشی و آرامش وجودم را فرا می گیرد و فکر می کنم به خدا نزدیک تر شده و به عظمت و بزرگی و قدرت ایزد منان بیشتر پی می برم.
شب های چکل واقعا دیدنی است در آرامش
و سکوت کامل و به دور از هیاهو زندگی ماشینی با ستاره ها هم کلام می شوم و از بوی
خوش گیاهان دارویی سرمست شده و دفتر شعرم را ورق می زنم و اشعارم را برایش دکلمه
می کنم و اینگونه با خیالی راحت و آسوده شب را به صبح می رسانم.