بنافت

بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «چشم زخم» ثبت شده است

باور در لغت یعنی: سخن، یقین، اعتقاد

باورها به گذشته های دور تعلق دارند که به صورت آگاه یا ناخودآگاه به اندیشه و رفتار انسان ها فرمان می دادند.

اما در حال حاضر با توجه به تغییرات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ماشینی شدن زندگی انسان ها اغلب آنها از کاربرد و استمرار باز مانده اند و بسیار کمرنگ شده اند.

نظر شما خواننده محترم در مورد باورها که بازمانده‌ی اسطوره ها، حماسه ها، سنت ها و ارزش ها و آداب گذشتگان ما هستند، چیست؟ لفطا در بخش نظرات این موضوع را به چالش بکشید.

جهت آگاهی به برخی از باورهای مردم با صفای مازندران که به مثابه ی قطره ای از دریا است اشارتی خواهم داشت.

ü        پشت سر مسافر، آب یا برنج می ریختند و باور داشتند که مسافرشان بزودی و سلامت باز می گردد.آب می ریختند تا زود برگردد. برنج می ریختند تا سیر باشد و در ناز و نعمت روزگار بگذراند.

ü        در منزلگاه های رمه ها، در حضور افراد خلافکار و ناپاک از دوش زدن (تلم زدن) خوداری می کردند و بر این باور بودند که این کار برکت را از بین می برد.

ü        در مورد نامگذاری سال نو بر این باور بودند که:

·          اگر سال روی مرغ نو شود، آن سال، سال خوردن و خوابیدن است.

·          اگر سال روی مار نو شود، آن سال، سال جنگ و جدال و فراوانی آب است.

·          اگر سال روی خوک نو شود، آن سال، سال فراوانی است.

·          اگر سال روی اسب نو شود آن سال، سال نیکو و خوبی است.

·         اگر سال روی خرگوش نو شود، آن سال، سال خوابیدن زیاد و صلح است.

·          اگر سال روی گاو نو شود، آن سال، سال جنگ و شاخ به شاخ است.

  •  گالش ها و چوپانان از وزن کردن، تقسیم و جا به جا نمودن محصولات دامی، در انظار عمومی پرهیز می کردند و این کار را در خفا انجام می دادند و بر این باور بودند که چشم زخم می خورند و محصولاتشان کم می شود.

  •   برگردن حیوانات خانگی برای دفع چشم زخم یک یا چند سنگ کبود (میر کا) می آویختند.

  •   از نفرین و آه پیرزنها هراس داشتند و براین باور بودند که « پت پته نفرین » یعنی: نفرینی که از دل برآید و با آه و ناله توام باشد، کارگر می افتد.

  •  هر گاه بچه ‌‌یی دچار سکسکه های مداوم می شد، برای این که این کار از یادش برود، نخ کوتاهی را با زبان خیس می کردند و آن را روی بینی بچه قرار می دادند تا سکسکه اش قطع شود.

  •   براین باور بودند که بوسیدن پشت گردن بچه خوب نیست، زیرا در آینده، نازک نارنجی می شود و زود قهر می کند.

  •  شب ها هنگام خواب جوراب را بر بالای سر، کنار متکا یا بالش قرار نمی دادند و بر این باور بودند که موجب دیدن خواب های بد می گردد.

  •   باور داشتند: اگر کسی قورباغه ای را بکشد، در عروسی اش هوا بارانی می شود.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۰۹
دوستعلی علیخانی