ردیف |
ضرب المثل |
معنی فارسی |
کاربرد ضرب المثل |
1 |
همه وه دوایی، مه وسته کورک. |
برای همه دارو هستی، برای من دمل یا زخم. |
موقعی که شخصی نسبت به دیگران خوبی کند اما نسبت به شخص خاصی بدی کند این مثل را بکار می برند. |
2 |
ته تش مره گرم نکرده، ته دی مره کور هاکرده. |
آتش شما مرا گرم نکرد، دود آتش شما باعث کوری چشم من شد. |
زمانی که شخصی را برای کمک و یاری نزد خود بیاوری نه تنها کمک نکند بلکه موجب زحمت شما شود این مثل را بکار می برند. |
3 |
اون تا که ته فنده، مه کال چرم بنده. |
اونی که فوت و فن توست، بند کفش کهنه من است. |
موقعی که شخصی بخواهد به دیگری کلک بزند و با حیله و نیرنگ به هدفش برسد این مثل را بکار می برند. |
4 |
وله چو راست نوونه، ترش شیر ماست نوونه. |
چوب کج راست نمی شود، شیرترش ماست نمی شود. |
کسی که ذاتا آدم بدی باشد و پند و اندرز در او اثرگذار نباشد این مثل را در موردش بکار می برند. |
5 |
اسب هدا اِ خر هایته، از خشحالی پر هایته. |
اسب را داد الاغ گرفت، از خوشحالی داشت پرواز می کرد. |
زمانی که شخصی کالای گران قیمتی را با یک کالای بی ارزش معاوضه کند این مثل را بکار می برند. |
6 |
کاتی ره پله پله لو شونه. |
نردبان را پله پله بالا می روند. |
در جواب کسی که می خواهد یک دفعه به همه چیز برسد این مثل را بکار می برند. |
7 |
بچا آهن سر چکوش نزنه. |
روی آهن سرد چکش نمی زنند. |
در موردی استفاده می شود که شخصی کار بیهوده ای انجام دهد. |