بنافت

بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جنگل مرسی سی» ثبت شده است

چن روز پیش جلوی درب ورودی درمانگاه سنگده با دوستم آقای فرهادی از طرفداران سر سخت محیط زیست، ملاقات کوتاهی داشتم. ایشان فرمودند از منطقه مرسی سی و تلارسربند بازدید داشتم.صحنه های عجیب و غریبی از همنوعان خودمان دیدم که به جون طبیعت مظلوم و بی دفاع منظقه افتادن.از زباله گرفته تا نوشتن یادگاری بر روی درختان و حتی قطع درختان جوان و...  قراربود یک سری عکس از این مناظر دلخراش برام ایمیل کنن که این اتفاق نیفتاد.

برای نمایش تصویر در اندازه واقعی روی آن کلیک کنید.

با توجه به اینکه فردا روز طبیعت(سیزده بدر) است برحسب وظیفه تصمیم گرفتم مطلبی در همین خصوص منتشر کنم تا کمکی به خودمان که اصلی ترین بهره را از این طبیعت خدادادی می بریم کرده باشیم.
عصر روز سیزدهم فروردین هزار و سیصد نود و چهار بعد از مهمان نوازی طبیعت، اطراف خودمان را تمیز کردیم و زباله ها را در صندوق عقب ماشین گذاشتیم سپس آماده ی حرکت به سمت منزل شدیم، ناگهان کسی مرا صدا زد علی علی ... از ماشین پیاده شدم.
 بچه ها گفتند: کجا؟ 
 گفتم : کسی منو صدا زد.
 بچه ها گفتند: ما که چیزی نشنیدیم!!!
 هر چه می گذشت بر تعداد و بلندی صداها افزوده می شد ، آرام آرام و با احتیاط به سمت  منبع صدا حرکت کردم.دیدم درختی کهنسال، تنه ی درخت جوانی را به آغوش کشیده و اشک از دیدگانش جاریست.
 گفتم: چی شده؟
 گفت از من می پرسی؟ برو از همنوعانت بپرس.با دستهایم محکم به سرم کوبیدم و عرق شرم از سر و رویم جاری شد، آخه چرا باید اینجوری باشه؟ کجای این کره ی خاکی رسم بر اینه که میزبان، میهمانانش را به بهترین نحو پذیرایی کنه اونوقت مهمان بیاد با تبر به جون جگر گوشه اش بیفته و جلوی چشمانش فرزندنش را قطعه قطعه کنه.
به سوی صدای دیگر رفتم...دیدم بلبلی ناله و شیون می کنه، از او پرسیدم دردت چیه؟
گفت:انسان نماها تخم هایم را به سرقت بردند، لانه ام را که با هزاران امید ساخته بودم ویران کردند و بال هایم را شکستند و توان پرواز را از من گرفتند، بار دیگر از خجالت دستهایم را بر روی چشمانم نهادم تا دیگر بیش از این شاهد این صحنه ی دلخراش نباشم.
به سمت اتومبیلم حرکت کردم در مسیر پرندگانی را دیدم که به صورت دسته جمعی روی آب رودخانه شناور بودند. گفتم عجب منظره ای، بهتره کمی جلوتر برم و چن تا عکس بندازم.این بار نزدیک بود قلبم از کار بیفتد. پرنده ای در کار نبود!!! مگه ما انسان ها جایی برای پرندگان باقی گذاشته ایم؟!
به نظر شما آنها چه بودند؟ آری حدس شما درسته...ظروف خالی نوشابه و...بود که این صحنه ی تاسف بار را پدید آورده بودن.
چند سوال از این مردم متمدن ؟؟؟
1- اگر فرزندتان را مقابل چشمانتان قطعه قطعه کنند عکس العمل شما چه خواهد بود؟
2- اگر در حیاط یا جلوی درب منزلتان زباله بریزند ، شما با شخص خاطی چه برخوردی خواهید کرد؟
3- اگر شخصی به حریم خصوصی شما تعرض کند و سرپناهتان را که با خون و دل ساخته اید آسیب برساند چه می کنید؟

قضاوت با خودتان


برای نمایش تصویر در اندازه واقعی روی ان کلیک کنید.

در خاتمه جا دارد از آن دسته از عزیزانی که در روز سیزده بدر آداب مهمانی رفتن به طبیعت را خوب بجا می آورند تقدیر و تشکر کنم.

بعد از انتشار این پست آقای فرهادی لطف کردند و عکس هایی از مرسی سی و تلارسربند برایم فرستادند.که در ادامه می توانید آنها را مشاهده کنید.

                                         ( شاید به خودمان بیاییم. شاید!)






برای نمایش تصویر در اندازه واقعی روی آن کلیک کنید.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۵ ، ۱۱:۴۳
دوستعلی علیخانی

بندبن

سرتاسردهستان بنافت دیدنی است .ولی بندبن گل سرسبد بنافت چیز دیگریست. درآنجامی توان حیات ، طراوت ، شادابی ، زیبا یی ، تازگی و ... را مشاهده کرد. آری، با گفتار و نوشتارنمی شود این مکان شگفت انگیز را وصف کرد باید خودت تجربه کنی تا به عظمت و زیبایی خلقت در این نقطه از کره خاکی پی ببری.

بندبن در قسمت جنوبی دهستان بنافت و در دامنه شمالی رشته کوه البرزقرار گرفته است.

راه دسترسی به آن شوسه می باشد. برای کسانی که اهل کوهنوردی هستند گزینه بسیار مناسبی است. از طریق مسیر گزنه چال و مرسی  سی می توان به آن دسترسی پیدا کرد. در مسیر مرسی سی درختان انبوه و خوش قد و قامت راش، انگار می خواهند به آسمان بوسه بزنند، تو را به ذوق و شوق می آورند و با دستان پر مهر و محبت شان بازوانت را می گیرند و آرام آرام شما را تا دروازه ورودی بندبن مشایعت می کنند.

بوی خوش انواع و اقسام گلها و گیاهان دارویی مخصوصا در نیمه دوم اردیبهشت و نیمه اول خرداد منطقه را عطر آگین می کنند. کسانی که برای اولین به این دیار قدم می گذارند شاید در وهله اول تحمل بوی گلها برایشان سخت باشد و دچار تنگی نفس و سرگیجه شوند. چنانچه این اتفاق برای شما پیش آمد، نترسید، با کمی استراحت این عارضه به مرور زمان بر طرف می شود . وقتی سرت را بالا بگیری به دیوی عظیمی به نام چکل مواجه می شوی. احساس می کنی که دیو می خواهد روی سرت بیفتد ولی بعد از مدتی این احساس کاذب از سرت محو می شود.

در بندبن چشمه های متعددی وجود دارد. در کنارهرچشمه درگذشته ی نه چندان دورکلبه (تلار) گالش ها و چوپانان وجود داشت. صدای نی چوپان ، زنگوله گوسفندان و گاوها ،صدای کلی دامداران ،صدای دلنواز تلم وصدای فرا خواندن گاوها به تلارسر منطقه را طنین انداز می کرد. اما افسوس و صد افسوس که از این صداها خبری نیست. در حال حاضرفقط برادران حیدرزاده مرتع تلی چال را تعلیف می کنند.

یکی از درختان بسیار نادر در بندبن که زمانی کل بنافت را پوشش می داد درخت توس است. متاسفانه به دلایل مختلف خودش را در دامنه کوه کشانده، انکار از بشر قهر کرده و غریبانه در سنگ لاخ ها به حیاتش ادامه می دهد.

  مراتع بندبن

ردیف

نام مرتع

نام دامدار

1

میارسره

اسپهبدی ها

2

گت نو

عین الله امینی

3

تیل سره

میرزا علی مختاباد عالمی

4

کل سره

عباس طیبی- رمضان یوسفی- حبیب الله برزگر

5

مرسی

پیرجان محمدی- سید مهدی و سیدشعبان مختاری- عزیز هاشمی

6

تلی چال

حاجی حسین علیخانی- برادران حیدرزاده- حسینعلی طیبی- براری حسینی

7

خجی رشت

حاجی علی حسین و عبدالله علیخانی با پسران- احمد علی باقری

 

خزر انجه

بمان عالمی

8

هلی چال

علی رستمی

 

یخ او دره

محمد اکبری

9

کلمتا

شعبان بعی

10

میروزون

محمد صادق اسکندری

11

نوکا

دامداران برنت

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۴ ، ۱۲:۱۶
دوستعلی علیخانی