تقلید کورکورانه

جهت نمایش تصویر در سایز اصلی روی آن کلیک کنید.

ببا و ننا

جهت نمایش تصویر در اندازه اصلی روی آن کلیک کنید.

زمین سر کارکنه ببا و ننا  zamin sar kar kenne beba o nena

کار جم وشون کمر بیه دلا kar jem veshoune kamer bayye dela

یک عمر بتتنه نکردنه رحات yek omr batetene nakerdne rehat

تن مشت درد،بازم شکر کنه خدا tan mashte dard, bazem shokr kenne kheda

شعر : دوستعلی علیخانی ۹۵/۶/۱۷

ترجمه فارسی

بابا و مامان سر زمین کار می کنند

سختی کار کمر آنها را خم کرد

یک عمر کار کردند اما زندگی راحتی نداشتند

بدنی پر از درد دارند، اما باز هم شاکر خدا هستند 

تقدیم به پدران و مادران عزیزی که با توجه به کهولت سن، هنوز هم دست از کار و تلاش بر نمی دارند

چنده نخش هسته

جهت مشاهده تصویر در اندازه اصلی روی آن کلیک کنید.

کوپ تلار

کوپا: به یک جا انباشته کردن ساقه های شالی، گندم و جو کوپا می گویند.

کوپ تلار: مکانی که بر روی آن کوپا قرار می گیرد تا ساقه های شالی یا گندم از دسترس حیوانات اهلی و وحشی در امان باشند. 

روش ساخت کوپ تلار:

در یک مکانی مسطح بوسیله ی کرواز (بیل نوک تیز) تعداد نه الی دوازده چاله به عمق چهل سانتیمتر می کندند سپس ستون های چوبی(دقاله) به قطر بیست الی بیست و پنج سانتیمتر و طول دو الی سه متر را به صورت عمودی  داخل چاله قرار می دادند و اطراف آن را با سنگریزه و گل خشک پرمی کردند و بوسیله ی دسته ی کرواز روی سنگریزه ضربه می زدند تا محکم شود.

 بعد تعداد ده الی دوازده عدد چوب به قطر پانزده سانتیمتر و طول سه الی چهار متری را به صورت افقی روی آن در فواصل معین ردیف می کردند و مقداری شاخه ی درخت روی آن پهن می کردند. سپس بوسیله یک چوب بلند  (کرسخ) دسته های شالی یا گندم را روی کوپ تلار پرتاب می کردند و شخصی که مهارت خاصی در زمینه چپدن کوپا داشت (کرچین) دسته ها را به صورت مدور یا چهارگوش روی کوپ تلار به صورت منظم می چید.طوری که خوشه ها به طرف داخل و ساقه ها به طرف بیرون بود. هر چه کوپا بالاتر می رفت قطر آن کمتر می شد.

 در آخر چند ردیف از دسته ها به صورت برعکس یعنی خوشه ها به طرف بیرون و ساقه ها به طرف داخل چیده می شد تا مانع نفوذ باران به داخل کوپا شود. در نهایت مقداری شاخه درخت روی آن پهن می می کردند و بوسیله شاخه های نازک درخت شل ( طناب) درست می کردند و شاخه های روی کوپا را محکم به هم می بستند تا باد و طوفان به آن آسیب نرساند.

                                جهت نمایش تصویر در اندازه واقعی روی آن کلیک کنید.

تو می توانی

جهت نمایش تصویر در سایز اصلی روی آن کلیک کنید.

درد و دل مادربزرگی پیر

مادربزرگ در زبان مازندرانی: گنا، گت مار، آق ننه، بوی، بهی، ننه 

چند وقت پیش در مسیر جاده ساری به دودانگه  پیرزنی قد خمیده، دستان لرزانش را به علامت سوار شدن اتومبیل بلند کرد.اتومبیل را متوقف کردم. به سختی درب اتومبیل راباز کرد.به محض اینکه روی صندلی نشست شروع کرد به دعا کردن.

پسر جان، اتا نون بهلی، صد تا بیری (یه دونه نون بزاری صد تا بگیری)

ایشالله ته چرخ همیشه بگرده(انشاالله چرخ زندگی ات بچرخه)

شه وچون پییری هاکنی (زنده بمونی و برای بچه هایت پدری کنی)

ازش پرسیدم ؛جان مار کجه خوانی بوری؟(کجا میخوای بری)

  پیرزن، چه چی گونی، گت تر گب بزن، سخت اشنا هستمه (چی میگی، بلندتر صحبت کن، صداها را خوب نمی شنوم)

با صدای بلند سوالم را تکرار کردم

پیرزن، خوامبه بورم ممدآباد.( می خوام برم محمدآباد)

 از حال و روزش پرسیدم . گفت: موقعی که بچه هام قد و نیم قد بودند، شوهرم از دنیا رفت. من موندم و بچه ها. خلاصه با چنگ و دندون بچه ها را بزرگ کردم و همگی را سر و سامون دادم. تا زمانی که درآمد و توانایی داشتم پیش همه عزیز بودم اما الان که به این روز افتادم همه از من دوری می کنند انگار نه انگار که مادری وجود دارد. و...

صحبت های پیرزن تمام شدنی نبود.اتومبیلم را متوقف کردم.

 پیرزن: برسیمی وچه؟ (رسیدیم بچه؟)

گفتم: آره

پیرزن :پسر جان خله بسروستمه، ته سر ره درد بیاردمه، مه ره ببخش.

(پسر جون خیلی صحبت کردم، سرت را درد آوردم،منو ببخش)

پیرزن با چشمی گریان درب اتومبیل را بست و ازمن خداحافظی کرد.

پیر زنا با اسری شه دیم بشسته

مه دل بوته مه دست دله بشته 

 (پیرزن با اشک چشمش، صورتش را شست و با حرفاش قلب منو کند و کف دستم گذاشت)

حرف های پیرزن خیلی فکرم را به خودش مشغول کرد. در خلوتم کلماتی را به یاد این مادر پیر در قالب شعر جفت و جور کردم. آن را تقدیم می کنم به مادربزرگ هایی که چشم به راه محبت فرزندان و نوه هایشان هستند.

مه دل خوانه هنیشم زار بنالم me del khane henishem zar benalem

شه درد و دل ره خداسته باهورم she dard o del re khedaste bahoorem

نه ماه هاکردمه اشکم گاردنی noh mah hakerdeme eshkem gardeni

شو ره صبح هاکردمه گهری پهلی shoo re sobh hakerdemeh gahri pahli

گرمی و سردی مه ره نیه حالی garmi o sardi me re naie hali

شو تا صب وشونه کردمه کناری shoo ta sobh veshoone kerdeme kenari

وچون تلی مسک مه تن بچسبی vachoon tali masek me tan bechasbi

در در بوردبوم همه کردنه موری dar dar boord boom hame kerdene moori

تیسایی و نخردی کار هاکردمه tisaee o nakherdi kar hakerdme

شه میوه ا وجود ره بار بیاردمه she mive e vejood re bar biardme

وچون جابجا سره بیه خالی vachoon ja be ja sereh baye khali

بعد از چن سال مه سراغ بمو پیری bad az chan sal me seragh bemoo piri

مه دست و لینگ دیگه قوت ندارنه me dast o ling dige ghovet nedarne

مه چش کم سو مه گوش دیگه نشنانه me chesh kam soo me goosh dig neshnane

دست بوردمه شه میوه ره بچینم dast baverdme she mive re bachiem

سره پیری به زخم ملهم بزنم sare piri be zakhm malhem bazenem

مه میوه ره مه دست جه قوش بزونه me mivh re me dast je ghoosh bazooneh

مه قلب ره با سخن کهو هاکردنه me ghalb re ba sokhen kahoo hakerdne

امه جده خارک مثال بزوئه ame jade khareke mesal bazooe

گالش پیر بیه گوگ په وه وونه galesh pir baye googe pe  ve voone

همه از این گالش بینه فراری hame az in galesh baine ferari

وشون پیش اسا هستمه زیادی veshoone pish esa hastme ziadi

اون عهد و زمونه ره او بورده oon ahdo o zamoone re ou baverde

ننا وشون پیش هسته بمرده nena veshoone pish haste bamerde

خره خواری همه درنه گلستون khere khari hame darne golestoon

ننا زیادیه بوره گورستون nena ziadie boore goorestoon

شه کلاه ره چرخ هادین انه پیری she kelah re charkh hadin ene piri

ایشاالله مه واری نوین لوتکی ishalla me vari navin looteki

دوستعلی علیخانی تابستان ۱۳۹۵

ترجمه فارسی شعر 

دلم می خواهد با گریه و زاری بنالم و درد دلم را برای خدا بگویم. نه ماه بچه هایم را داخل شکمم این طرف و آن طرف بردم و شب را کنار گهواره به صبح رساندم.  عشق به بچه ها موجب شده بود تا متوجه گرمای تابستان و سرمای زمستان نشوم و شب تا به صبح بچه ها را تر و خشک کنم. بچه ها مانند سریش به من چسبیده بودند. وقتی از خانه خارج می شدم برایم گریه می کردند. با گرسنگی و بدبختی کار کردم و میوه ی وجودم (بچه ها) را به بار نشاندم. وقتی بچه ها بزرگ شدند و ازدواج کردند، من تنها شدم. بعد از چند سال پیری به سراغم آمد.دست ها و پاهایم قوت ندارند و چشمانم خوب نمی بینند و گوشهایم خوب نمی شنوند.

 دستم را دراز کردم تا میوه هایی را که پرورش دادم بچینم و به زخم زندگی ام بزنم. ولی این اتفاق نیفتاد میوه های مرا مانند پرنده ی شکاری از دستم ربودند و با سخنان زشت قلبم را شکستند. بزرگان ما مثل خوبی زدند، وقتی که گالش پیر شد باید از گوساله ها مواظبت کند. اما با من مثل گالش هم رفتار نکردند و از من دوری می کنند و در نزد آنها همانند یک موجود اضافی هستم. 

آن عهد و زمانه دیگر به پایان رسید، در نزد آنان مانند یک مرده هستم. به سلامتی همگی زندگی خوب و خوشی دارند. اما مادر را موجودی اضافی و مزاحم در زندگی شان می دانند و می گویند جایش در قبرستان است.پیری در حد چرخاندن کلاه ی روی سرتان خیلی زود و سریع به سراغتان می آید. اما من از خدا می خواهم مانند من آواره نشوید. 

( بیت آخر اوج عشق به فرزند را می رسونه این مادر پیر با این همه مصیبت حتی یک کلمه نفرین نثار فرزندانش نکرد بلکه آنان را دعا کرد. یه ذره به خودمان بیاییم پیری شتری است که در خونه ی همه مون می خوابه )

تلار سربند سوخت

روزهای اخیر به چند استان کشورمان مسافرت کردم. از اماکن دیدنی شهر های مختلف دیدن کردم. یکی از نکات قابل توجه مدیریت صحیح این اماکن بود که با جدیت و دقت نظر مردم و مسئولین امر در جهت حفظ و نگهداری آن تلاش و کوشش می کردند. اما متاسفانه این مهم حداقل در دهستان بنافت اتفاق نیفتاد.

 امروز با خبر شدم برای چندمین بار عمارت زیبای تلار سربند در آتش سوخت. این حادثه تلخ موجب ناراحتی مردم دهستان شد. هفته گذشته جهت رفتن به کوه توقف کوتاهی در تلارسربند داشتم که با صحنه های عجیب و غریبی در این مکان روبرو شدم. گروهی داخل عمارت آتش روشن کرده بودند. جلوتر رفتم بعد از احوالپرسی به آنها گفتم حیف نیست اینجا آتش روشن کردید؟ در جواب به من گفتند: دیشب از سرما داشتیم یخ می زدیم مجبور شدیم آتش روشن کنیم!!!

این هم از داشته های ما که به راحتی نیست و نابود می شوند. 

اگر مدیریت این مکان به اهالی روستای سنگده یا یک سرمایه گذار داده می شد به نظر شما این اتفاق می افتاد؟

جهت مشاهده تصویر در اندازه واقعی روی آن کلیک کنبد.

 

خواص انجیر

نام علمی انجیر Ficus carica از تیره Moraceae است .

ترکیبات شیمیایی:

انجیر میوه مغذی و خوش طعمی است ، دارای مواد قندی ، مواد ازته ، چربی ، مواد معدنی ، آمینو اسید ،‌ آنزیم های مختلف و کاروتن می باشد.

انجیر، قند زیادی دارد. 50 درصد انجیر خشک را قند تشکیل می دهد. همچنین منبع خوبی از پتاسیم ، منیزیم ، کلسیم ، فسفر و ویتامین های C , B , A است.

خواص داروئی انجیر:

انجیر از نظر طب قدیم ایران گرم و تر است .

* انجیر تعرق بدن را زیاد می کند .

* ادرار آور است .

* حرارت بدن را کاهش می دهد .

* انجیر یبوست را برطرف می کند و یکی از بهترین میوه ها برای تمیز کردن روده بزرگ و رفع یبوست است.

* برای درمان ناراحتیهای سینه موثر است .

* جوشانده انجیر خشک درمان کننده التهاب مجاری دستگاه تنفسی ، کلیه ، ذات الریه ، ذات الجنب ، سرخک ،مخملک و آبله می باشد .

* جوشانده غلیظ انجیر خشک برای رفع سرماخوردگی بسیار مفید است .

* برای برطرف کردن سیاه سرفه ، برونشیت و ذات الریه از قهوه انجیر استفاده کنید و برای درست کردن این قهوه، انجیر را ابتدا بو داده و سپس آنرا آسیاب کنید تا بصورت پودر در آید.

*  انجیر دستگاه هاضمه را تقویت می کند .

*  انجیر برای درمان سوء هاضمه مفید است .

* جوشانده انجیر خشک در شیر برای درمان آنژین ، ورم لثه و ورم مخاط دهان نیز موثر است

*  انجیر تقویت کننده کبد است .

* اگر ترشح ادرار کم باشد خوردن انجیر باعث ازدیاد آن می شود .

* انجیر در معالجه بیماریهای پوستی موثر است .

کیی هکشی

طرز تهیه کیی هکشی مازندرانی ها 

ابتدا کدو را شسته، سپس آن را به قطعات دلخواه و در اشکال مختلف مثلا مربع، مثلث یا مستطیل برش دهید و داخل دیک بریزید. یک لیوان آب و مقداری نمک به آن اضافه کنید و روی اجاق قرار دهید و به مدت ۱۵ دقیقه و با شعله ملایم آن را بپزید. در خاتمه آن داخل صافی ریخته تا آب اضافی خارج شود و در پایان مقداری گلپر آسیاب شده روی آن بریزید و نوش جان کنید. 

جهت نمایش تصویر در سایز اصلی روی آن کلیک کنید.

کدو حلوایی

کدو حلوایی، کدو تنبل، کدو رشتی 

خواص کدو حلوایی

* به کاهش قند خون کمک می کند.

* خطر ابتلا به سرطان را کاهش می دهد. 

* ضد چاقی، تب و یرقان است.

* ادرار آور و ملین است.

* برای سرما خوردگی و سینه های گرفته مفید است.

* کمپوت کدو حلوایی برای ثقل معده و اسهال، ترشی معده و هضم غذا مناسب است. 

* کمپوت کدو حلوایی موجب کم کردن فشار خون می شود. 

کمپوت کدو مخلوط با سیب برای درمان ورم پروستات مفید است.

* آب کدوی پخته،برای رفع اختلالات کلیه و مثانه مفید است.

* کدو سلول های مغز را فعال می کند و جهت تقویت حافظه مناسب است.

کدو حلوایی(  به قول مازندرانی ها، رشتی کیی)

صعود به قله زرجو

قله زرجو در دهستان بنافت، بخش دودانگه ی شهرستان ساری واقع شده است. ارتفاع این قله ۳۲۸۰ متر می باشد که در انتهای غربی دیواره ی کاملا صخره ای زرجو قرار گرفته است. 

قسمت شمالی این قله دارای پرتگاه های بلند و بسیار خطرناک و دلهره آوری است و دامنه ی آن  پوشیده از علف و گیاهان گوناگون از جمله  گون، ارس خوابیده، توس و تیس می باشد که دامداران سنگدهی آن را تعلیف می کنند. 

قسمت جنوبی آن در چند نقطه پرتگاه دارد و اکثر جاهای آن دارای شیب مناسبی است. پوشش گیاهی این قسمت را گون و ارس خوابیده و در قسمت پایین دست ارس های تنومند و ایستاده تشکیل می دهند. این قسمت تا اواخر تیر دارای علفزارهای سرسبز است و دامداران دادوکلایی آن را تعلیف می کنند. 

در قسمت شرقی آن قله ی کیجا قلعه و در قسمت غربی آن قله ی نرو خرو قرار گرفته است. 

مسیرهای صعود به قله زرجو:

مسیر شماره یک ( مسیر گروه اورشمک بنافت): جنگل مرس سی، مرتع بندبن، مسیر بارگیرون، مرتع زرجو، مسیر سرلد، خط الراس دیواره ی زرجو، بعد از چند فراز و فرود قله ی زرجو

مسیر شماره دو: مرتع گلرد، عبور از جنگل های ارس، ورود به منطقه صخره ای، قله ی زرجو

مسیر شماره یک، فنی و بسیار خطرناک است. چنانچه دست به سنگ نیستید یا تجهیزات لازم برای کوهنوردی به همراه ندارید یا از ارتفاع می ترسید این مسیر را جهت صعود انتخاب نکنید چون واقعا خطرناک است. (کوچکترین لغزش مساوی است با سقوط) اگر این مسیر را انتخاب کردید از چشمه زرجو آب به اندازه کافی بردارید چون در مسیر چشمه ی دیگری وجود ندارد. اما مسیر شماره دو نسبتا راحت تر است. 

مسیر صعود به قله زرجو توسط اعضای گروه کوهنوردی اورشمک

بنافت با رنگ سفید مشخص شد.

گروه کوهنوردی اورشمک بنافت بر فراز قله ی ۳۲۸۰ متری زرجو

جهت نمایش تصویر در سایز اصلی روی آن کلیک کنید. 

بقیه عکس ها را در کانال benaft11 ببینید.

چشمه گرگین آباد دودانگه

روز پنج شنبه ۹۵/۵/۱۴ پدر و مادرم را به چشمه گرگین آباد بردم . به دلیل کهولت سن برایشان مقدور نبود داخل آب سرد آب تنی کنند. بنابراین مشغول جمع آوری هیزم های خشک که در اطراف رودخانه بود، شدم. اجاقی سنگی درست کرده و دیک را روی آن گذاشته و زیر آن  را آتش روشن کردم. سپس به وسیله گونی  های نایلونی پناهگاهی درست کردم. بعد ازاینکه آب به جوش آمد آب را داخل سطلی ولرم کردم و آنها را داخل پناهگاه شست و شو دادم. 

در دهه های گذشته تنه درختی را به طول دو متر و قطر یک متر برش می دادند و داخل آن را خالی می کردند و چیزی شبیه وان امروزی درست می کردند. سپس آتش برپا کرده و سنگ های اطراف را داخل آتش می ریختند، وقتی سنگ ها گداخته می شدند به وسیله ی پاروی چوبی سنگ هارا داخل وانی چوبی  که پر از آب بود می ریختند و داخل آن دراز می کشیدند و خودشان را شستشو می دادند. نا گفته نماند به وسیله شاخ و برگ درختان هم پناهگاه درست می کردند تا حرمت ها حفظ شود. 

بعد از شستشوی بابا و مامان و صرف غذا، آنها زیر سایه درخت و در کنار انبوهی از مسافران که از نقاط مختلف به آنجا آمده بودند مشغول استراحت شدند. من هم فرصت را غنیمت شمرده و گشتی در اطراف زدم. انصافا نسبت به پارسال تغییراتی توسط سهامداران این منطقه تفریحی ،توریستی انجام شده است که به شرح ذیل می باشد. 

۱- تعریض و شن ریزی جاده

۲-افزایش تعداد سرویس های بهداشتی به صورت مجزا برای آقایان و خانم ها

۳-ساخت دو واحد  استخر سرپوشیده برای آقایان و خانم ها (بلیط ۳۰۰۰۰ریال)

۴- محصور کردن چشمه اصلی 

۵- ساخت سه دهنه پل بر روی رودخانه 

۶- ساخت تعدادی آلاچیق جهت رفاه حال مسافران

۷- دکه فروش مواد غذایی

۸- جمع آوری زباله ها و انتقال آن  به مکان دفن زباله 

استخر سرپوشیده چشمه گرگین آباد دودانگه 

بقیه عکس ها را در کانال benaft11@ ببینید.

آبگرم ازرو بابل

امرو به اتفاق خنواده بوردمی آبگرم ازرو بابل که در۸۵ کیلومتری ساری قرار دارنه، اگه شما هم دوست داشتنی بوردین این نشونی ره  دمبال هاکنین ونجه رسنی.

بابل، خیابون نوشیروانی، کنار پل محمد حسن خان، جاده گتاب، گتاب، گلوگاه، آخر گلوگاه پل سر جه رد بینی جاده جنگلی فیروزجاه دله کفنی، چن تا مله ره ونا رد هاکنین، بالای تپه اتا دراهی دارنه اتا راه شونه فیروزجاه وره کار ندارین اتا راه دیگه شونه سیر باغ مله، وره رد هاکردنی وارد مله ی آری وونی، راهی که روخنه وری شونه وره دمبال هاکنین روخنه ی لو برسنی ماشین ره همونجه پارک هاکنین، روخنه ره یور بورین، بیست متر جلوتر آبگرم ازرو هسته.

اگه گوشی هوشمند دارنی تونی از نقشه ماهواره ای برای پیدا هاکردن مسیر استفاده هاکنین.

آبگرم ازرو/بابل 

جهت نمایش تصویر در اندازه واقعی روی آن کلیک کنید.

موقعیت مکانی گرگین آباد/شیرین رود

از طریق آمارگیر وبلاگم متوجه شدم که این روزها بیشترین بازدید از پست های رودخانه شیرین رود  و چشمه گرگین آباد بوده است. جهت دسترسی راحت تر گردشگران به این دو مکان گردشگرپذیر بخش دودانگه شهرستان ساری تصمیم گرفتم موقعیت مکانی این دو مکان را بر روی نقشه بخش دودانگه ترسیم کنم تا کمکی به علاقمندان طبیعت کرده باشم. 

دوست عزیز؛ طبیعت متعلق به همه ی ماست، بهتر است در حفظ و نگهداری آن احساس مسئولیت کنیم و آن را سالم به آیندگان تحویل دهیم. 

چند وقت پیش سفری به سمنان داشتم در مسیر سفرمان از درخت و جنگل خبری نبود و هر چه تلاش کردیم نتوانستیم جایی مناسب برای نشستن و صرف غذا پیدا کنیم. در نهایت تک درختی نسبتا بزرگ یافتیم که سایه‌اش گروه ۷ نفره ما را پوشش می‌داد اما با این حال کافی بود چند سانتی متری از سایه آنطرف‌تر بنشینیم، به معنی واقعی کلمه می‌سوختیم!!

 حال ما در مازندران با وجود اینکه به منابع بزرگ جنگل و درختان دسترسی داریم اما متاسفانه قدر آنها را نمی‌دانیم و اغلب با آنها نامهربان هستیم‌‌‌، امان از روزی که طبیعت با ما نامهربان شود... پس بیاییم قدر این طبیعت را بدانیم و با آن مهربان باشیم، مطمئنا سود این کار به خود ما خواهد رسید.

جهت نمایش تصویر در اندازه واقعی روی آن کلیک کنید.

با کلیک روی لینک زیر به کانال تلگرامی بنافت بپیوندید

benaft11@

ترش هلی

این روزها کدبانوهای دهستان بنافت مشغول پختن رب آلوچه(هلی ترشی) هستند. درخت آلوچه به صورت خودرو در جنگل های دهستان می روید البته در اطراف باغات و حیاط منزل بنافتی ها هم این درخت  به چشم می خورد از میوه این درخت استفاده های زیادی می شود که به چند مورد اشاره می کنم.

۱- هلی کوتنی : زمانی که آلوچه نرسیده و تغییر رنگ نداده بوسیله  یک تخته و سنگ اقدام به جدا سازی هسته از قسمت گوشتی آن می کنند سپس مقداری نعناع و نمک به آن اضافه کرده  و میل می کنند.

۲-خام خوری: زمانی که میوه تغییر رنگ داده آن را به صورت خام می خورند. 

۳- رب آلوچه (هلی ترشی) : ابتدا آلوچه های رسیده را داخل دیک می ریزند و مقداری آب به آن اضافه می کنند و آن را روی اجاق می گذارند تا بجوشد و هسته ها از قمست گوشتی جدا شوند. سپس هسته و پوست آن را از طریق صافی جدا می کنند مایع بدست آمده را در دیک ریخته و روی  اجاق می گذارند تا بجوشد و غلیظ شود در آخر مقداری نمک به آن اضافه می کنند. وقتی خنک شد داخل ظروف گلی (کوزه) ، پلاستیکی یا شیشه ای می ریزند. 

۴- لواشک: به مایع بدست آمده از آلوچه مقداری نمک اضافه می کنند و آن را داخل سینی ای که کف آن را با روغن چرب کرده اند می ریزند و آن را در معرض آفتاب قرار می دهند تا خشک شود. 

۵- آلوچه خشکه( هلی کک) : آلوچه های رسیده را داخل ظرفی می ریزند و در معرض نور آفتاب قرار می دهند تا خشک شود. بنافتی ها  آلوچه خشکه را به صورت خام خوری یا داخل ته چین گوشت ریخته و میل می کنند.